yas_101214
پسندها
29

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گاهی آدم احتیاج داره یکی بیاد بزنه رو شونه ش ، بگه : "هی رفیق ! از چیزی ناراحتی ؟"
    اونوقت آدم برگرده بگه : "آره رفیق ، ازهمه چی"
    فقط چند جمله کوتاه می نویسم
    - من آمدم...
    -او رفت...
    - نه برای چند لحظه کوتاه، برای همیشه...
    -اما نبودش حسی نیست که من دارم...
    او همین جاست همین نزدیکی ها...جایی میان عقل و دل تنگم... و از همین روست من به این حیات می بالم...این حیات رخوتناک...این حیات که با حیاط پوسیده خانه ما فرقی ندارد...
    همین...
    فقط یک جمله می نویسم و دلم را بیخود و بیهوده و ناگزیر و به خیال خودم خالی می کنم که:
    چه تلخ دارد می گذرد همه چیز....
    تیک ...تاک...
    میشنوی؟ چه پر سرعت می گذرد؟
    تیک... تاک...
    وسعت تنهایی و اندوهم را می بینی؟
    همین
    دوستت دارم دوستم....
    چی شده یاس ؟ نامه ات خیلی تلخ بود........
    ولی موافقم زندگی جهنم است اگر از خودت راضی نباشی حتی اگر دنیا ازت راضی باشه......
    نشسته بود پسر، روی جعبه‌اش با واکس

    غریب بود، کسی را نداشت الا واکس
    نشسته بود و سکوت از نگاه او می‌ریخت
    و گاه بغض صدا می‌شکست : «آقا واکس؟»
    درست اول پائیز، هفت سالش بود
    و روی جعبه‌ی مشقش نوشت :‌ بابا واکس...

    غروب بود، و مرد از خدا نمی‌فهمید
    و می‌زد آن پسرک کفش سرد او را واکس
    (سیاه مشقی از اسمِ خدا خدا بر کفش
    نماز محضی از اعجاز فرچه‌ها با واکس)
    برای خنده لگد زد به زیر قوطی، بعد
    صدای خنده‌ی مرد و زنی که : «ها ها واکس-
    چقدر روی زمین خنده‌دار می‌چرخد!»
    (چه داستان عجیبی!)‌ بله،‌ در اینجا واکس-
    پرید توی خیابان، پسر به دنبالش
    صدای شیهه‌ی ماشین رسید، اما واکس-
    یواش قل زد و رد شد، کنار جدول ماند
    و خون سرخ و سیاهی کشیده شد تا واکس...

    غروب بود، و دنیا هنوز می‌چرخید
    و کفش‌های همه خورده بود گویا واکس
    و کارخانه به کارش ادامه می‌داد و
    هنوز طبق زمان هر دقیقه صدها واکس...
    کسی میان خیابان سه بار "مادر!" گفت
    و هیچ چیز تکان هم نخورد، حتا واکس
    صدای باد، خیابان، و جعبه‌ای پاره
    نشسته بود ولی روی جعبه تنها واکس!
    سلام:gol:خواهش میکنم.قابلی نداشت. در این شبهای نورانی قدر دعاگوی من نیز باشید.
    سلام:gol:تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.
    فریاد زدستِ فلکِ شعبده باز / آزاده به ذلـت و گدازاده به ناز
    نرگس ز برهنگی سرافکنده به زیر / صد پیرهن حریر پوشیده پیاز
    بامعرفت از بابت دلنوشته ممنون...نسبت به بنده لطف دارید.منو شرمنده محبت خود ساختید.:gol::gol:
    به سلامتی مادر ...
    گفتم مادر ! ... گفت: جانم
    گفتم درد دارم ! ... گفت: بجانم
    ... گفتم خسته ام ! ... گفت: پریشانم
    گفتم گرسنه ام ! ... گفت : بخور از سهمِ نانم
    ... گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چششمانم
    اما یک بار نگفتم:
    مادر من خوبم
    شادم...!
    همیشه از درد گفتم
    سلام خوبم ممنون...شما خوبین؟خواهش میکنم...به متنهای قشنگ دوست خوبم که نمیرسه...
    روشن ترین روزها در انتظارت خواهد بود چون من آفتاب را برایت آرزو کردم !
    وقتی‌ داغونی از غصه ، “یکی”‌ هست که بهت مسیج میده و سلام میده که با همون سلامش آروم میشی‌ و همه غمهات یادت میره …
    این”یکی” همون صاحب خونه قلب آدمه …
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا