خُنُک آن دم که نشینیم در ایوان، من و تو!
به دو نقش و به دو صورت، به یکی "جان"، من و تو...
طوطیانِ فلکی جمله شکر خوار شوند...
در مقامی که بخندیم بدان سان من و تو!
من و تو بی من و تو جمع شویم از سرِ ذوق!
خوش و فارغ ز خرافاتِ پریشان، من و تو...
ببین، "من" هستم، "تو" کجایی؟
فکر می کنم یه جایی همین دور و برا نشستی و همین سوال رو از خودت می پرسی!
می شه زودتر "مه خود را بنمایی"؟ دیگه دارم لبریز می شم کم کم!