*وروجک
پسندها
1,316

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • "آهای غریبه ...!
    کنارش میشینی و فقط با چند ایه قرآن محرمش می شوی !
    و من آشنا با یک دنیا عشق و حسرت به او نامحرمم"
    آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد !
    .
    .
    .
    .
    ... .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    چه رنجی میکشد او
    وقتی هوا ابریست . . .
    تجسم کن کنارت باشد,شب ،قبل از خواب
    نگاهش کنی
    تا
    مطمئن شوی که هست که می ماند
    صبح که بیدار شوی هم ،هنوز هست !
    ... که خواب نیست که حقیقت دارد بودنش !
    فکرش را بکن
    نگرانیت را بفهمد,نگاهت کند,ببوسدت,نزدیکتر شود
    طوری که نفسش صورتت را گرم کند
    بگوید:
    بخواب عزیزکم,بخواب نفسم
    من تا همیشه کنارتم
    بخواب که فردا خیلی کار داریـــــــــــــــم !
    و این ، یعنی ،زندگـــــــــی......
    خودِ زندگی...
    روزگارا
    تو اگر سخت به من میگیری
    با خبر باش که پژمردن من آسان نیست
    گرچه دلگیرتر از دیروزم گرچه فردایی غم انگیز مرا میخواند
    لیک باور دارم....
    دلخوشی ها کم نیست...
    زندگی باید کرد...
    گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند
    شاید چون آرزوهایم بلندند ...
    ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید امیدی هست
    چون خدایی هست ...
    آری ، وچه زیبا نوشته بود ...
    همواره با خود تکرار میکنم،امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
    سپیده که سر بزند در این بیشه زار خزان زده
    شاید گلی بروید مانند گلی که در بهار رویید
    پس به نام زندگی
    هرگز نگو هرگز
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
    و دلم بس تنگ است
    بیخیالی سپر هر درد است
    باز هم میخندم
    آنقدر میخندم
    که غم از رو برود
    تا خدا هست
    زندگی باید کرد...
    بی تو طوفان زده دشت جنونم
    صیدافتاده به خونم
    تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟
    بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
    بی من از شهر سفر کردی و رفتی
    قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
    تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
    تو ندیدی…
    نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
    چون در خانه ببستم،
    دگر از پا نشستم
    گوئیا زلزله آمد،
    گوئیا خانه فروریخت سر من
    بی تو من در همه شهر غریبم
    بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائی
    بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
    تو همه بود و نبودی
    تو همه شعر و سرودی
    چه گریزی ز بر من
    که ز کویت نگریزم
    گر بمیرم ز غم دل
    به تو هرگز نستیزم
    من و یک لحظه جدایی؟
    نتوانم، نتوانم
    بی تو من زنده نمانم
    سخت ترین دو راهی ، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
    گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی
    و گاهی
    آنقدر منتظر میمانی تا وقتی که میفهمی زودتر از این ها باید فراموش میکردی . . .
    ----------------------------------------------------------------------------------------------------
    سوت‌ می‌کشد در هوا ، کابل‌ تلفنی‌ که‌ می‌توانست‌
    زیباترین‌ عبارات‌ جهان‌ را
    از عاشقی‌ به‌ عاشقی‌ برساند . . . !
    ----------------------------------------------------------------------------------------------------
    من و بیکران تنهایی
    سکوتی رمز آلود
    آرامشی بس عمیق
    و رها شدن از من من
    نزدیک نزدیکم
    نزدیک به خدا……
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------
    مست شد…خواست که ساغر شکند!عهد شکست…فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند مست….
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------
    لبخند ، شروع عشق است
    محبت ، باغ عشق است
    ناکامی ، داغ عشق
    چشم ، راز عشق
    وعده ، امتحان عشق
    خاموشی ، درد عشق و رسوایی ، شرمندگی عشق . . .
    ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎ ﮐﭽﻠﻪ ؟
    ﻣﺎﺩﺭ : ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺧﯿﻠﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
    ﺑﭽﻪ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﻠﻨﺪﻩ ؟
    ﻣﺎﺩﺭ : ﺧﻔﻪ ﺷو
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا