جرقه مرگ
پسندها
50

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آورين ب شرطي ك به اين مرحله برسي.من ك نرسيدم هنوز ايشالا بعد از اين:d
    دقيقا .
    تا امتحان شرو ميشه هركي ب فكر خودشه .اصن انگار ن انگار قل داده ها:d
    دیگه کم سعادت شدیم دیگه
    آره کم میام دیگه.....الانم که موقع امتحاناس دیگه بدتر....
    شرمنده داداشی من یکم کاردارم فعلابای
    مامانم کنسرت Adele رو دیده میگه من رو یاد هایده می اندازه :|






    زنگ زدیم واسمون پیتزا بیارن یارو سس نزاشته بود توش ؛ فرداش مامانم رفته میگه آقا چرا واسه ما سس نذاشتی ؟ مگه پیتزارو میشه بدون سس خورد؟
    یارو : نه خانم !
    مامانم : پس ما چجوری خوردیم ؟
    :|
    :|








    یه بارم عاشق شده بودم کلی قرص از دوستم گرفتم ... خوردم که خودکشی کنم به جای مردن سه چهار روز خوابیدیم. ..


    واکنش خانواده این بود که ناراحت شدن چرا من انقدر تنبلم همش میخوابم نمیرم نونوایی :|




    دقت کردین تو خونه کلا کسی باهات کار نداره،
    حالا یه دقیقه میای با هندزفری آهنگ گوش کنی بقالی سر کوچتونم ۵ بار صدات زده ؟




    داشتیم با مامانم تو پاساژ راه میرفتیم،یهو مامانم هلم داد،داشتم با مُخ می خوردم زمین! میگم:چرا اینجوری می کنی؟میگه قوز نکن!
    ديشب خواب ديدم لوازم آرايش تحريم شده!!
    همه جا پر از هيولا شده بود :||




    - اگه من لیوان بشکنم : ای دست و پا چلفتی !!
    - اگه مامانم بشکنه : قضا بلا بود !!
    - اگه بابام بشکنه : این لیوان اینجا چه غلطی میکنه !!




    داشتن یه دوست خوشتیپ و باحال باعث افتخاره …
    خوشحالم که باعث افتخارتونم !




    قانون اصلی رانندگی در ایـــران :
    ببیــــــن اگه تو خری ، من از تو خــــر تــــرم …




    حداقل انتظاری که از بانک مرکزی دارم اینه که
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .


    با لحن ملایم تری موجودی حسابم در تلفبانک را صفر اعلام کند!
    بی پولم ایدز که ندارم! :|




    اینم بیوگرافی بنده : تو بیمارستان به دنیا اومدم از بچگی بزرگ شدم چند سال سن دارم تو دوران کودکیم بچه بودم با رفیقام دوست شدم تو خونمون زندگی میکنم بعضی شبا که میخوابم خواب میبینم تا حالا نمردم و ...




    خوب نيست عادم دارايي هاشو به رخ بكشه... ولي داداشم اينا يه همسايه دارن كه باجناقش يه پرايد داره ... بعله ... يه همچين خونواده ي مايه داري هستيم ما ))
    پس از آفرینش آدم

    خدا گفت به او: نازنینم آدم،

    با تو رازی دارم ، اندکی پیشتر آی.

    آدم آرام و نجیب آمد پیش

    زیر چشمی به خدا می نگریست

    محو لبخند غم آلود خدا

    دلش انگار گریست.

    "نازنینم آدم

    ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید )

    یاد من باش که بس تنهایم"

    بغض آدم ترکید ،گونه هایش لرزید،

    و به خدا گفت:

    من به اندازه ی...

    من به اندازه ی گلهای بهشت ... نه...

    به اندازه عرش... نه... نه

    من به اندازه ی تنهاییت ای هستی من

    دوستدارت هستم.

    آدم کوله اش را برداشت.

    خسته و سخت قدم بر می داشت،

    راهی ظلمت پر شور زمین.

    طفلکی بنده غمگین ، آدم

    در میان لحظه ی جانکاه هبوط ،

    زیر لبهای خدا باز شنید که گفت:

    نازنینم آدم، نه به اندازه ی تنهایی من

    نه به اندازه ی عرش،

    نه به اندازه ی گلهای بهشت

    که به اندازه یک دانه گندم فقط یادم باش.

    نازنینم آدم، نبری از یادم!
    هروقت شوما كلاهتو برداشتي منم ورميدارم.:D
    خو يه چيز بگو كه خودت نداشته باشي. والا
    كو سلامت كله قند.:d
    سلام.خوبم كچل مچل.
    تو چطوري؟

    به روايتي امروز روز كچلاس.:surprised:
    روزت مبارك است .دست دست دست:w17::d
    فراموش کن چیزی را که نمیتوانی بدست اوری...........................و بدست اور چیزی را که نمیتوانی فراموش کنی.....................
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا