mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند .......





    Click here to view the original image of 750x532px.
    [IMG]


    Click here to view the original image of 750x505px.
    [IMG]
    ادم وقتی غم داره یجوری خودش اروم میکنه
    یکی با سیگار
    یکی با گریه یکی با خواب یکی با نخوردن غذا یکی با داد زدن یکی با صدای بلند خدا رو فریاد زدن
    گاهی به همشون دچار میشی ولی کسی نمیدونه
    تنها همون خدا میدونه
    پس از خود خدا کمک بگیریم
    بالاخره روزی موعود میرسه و این غم هم تموم میشه
    و یه روز به همین درد لبخند میزنیم وقتی اون چیزی که بخاطرش درد کشیدیم
    بدست میاریم
    ولی همیشه بهتر یه حرکت به سمت چیزی که میخوایم بکنیم و از ناملایماتش ناامید نشیم
    ناامیدی مرگ هست
    گاهی همین ناامیدی ادم طوری کور میکنه که وقتی تازه یا بدست اوردیم یا حسرت به دل شدیم وقتی به عقب نگاه میکنیم میبینیم راه خدا هر بار جلوی پامون گذاشته بود ولی ما پس میزدیم یادمون باشه گاهی خدا راه خیلی ساده ی جلوی پامون میذاره اگه دیدیمش نگیم این دیگه چه راهی هست بلکه بریم سمتش تنها نوع نگاهمون هست که زندگی برامون زیبا یا نازیبا میکنه به قلبمون رجوع کنیم و زیبایها رو ببینیم بهتر زندگی گاهی ساده بگیریم چون خود زندگی وقتی سخت بگیریمش سخت میشه در حالی که امیدت به خدا باشه مطمئن باش به موقع اش به اون چیزی که دوست داری میرسی
    فاصله ایست میان من و تو .......

    فاصله ای که دریا می نامند ........

    دریا می داند ......همه ی حرفهای دلم را ......زیرا او را محرم رازهایم خوانده ام .....

    بی قرارم....... بیقرار گرمای دستانت .....بیقرار اغوشت .......بیقرار نجوای عاشقانه ات در اغوشم .......

    زندگی من

    دریا را قسم گرفته ام .........که اگر روزی خبری از تو داشت مرا با بیقراری اش باخبر کند .......
    پس کجاست شاهزاده شبهای من .......که او را در پیچک اغوشم غرق کنم .....

    این احساس من ...........از نفسهای گرمی است که مرا خوانده است ........

    من ......ستاره ی شاهزاده ام .......عاشقانه هایم را همراه خود اورده ام .....
    زندگی من .........

    ایا مرا نیافته ای در کوچه های باران زده ی عشق .......

    فاصله ها ی میان ما .........تلاطم قاصدک های عشق است .....

    کوچه های باران خورده در انتظار قدم های دلدادگان هستند ......

    ای دوست .....

    این فاصله ها .......نمیتوانند قد علم کنند و دلها را از هم دور کنند ........


    پشت دریا شهریست که یک دوست در آن جا دارد
    هر کجا هست به هر فکر به هر حال به هر کار عزیز است خدایل تو نگهدارش باش
    برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند .......




    شاهزاده ی من .........

    می دانی که چقدر دوستت دارم .........

    می دانی که همه ی باورم توئی .....

    میدانی که نفسهایم توئی .......

    دوری از تو را تاب نیاورم ......

    ...من دوری تو را طاقت ندارم.......

    دوستت دارم



    امشب

    رهگذر خاطره ها

    درکوچه باغ یاد توسیر می کند.


    او

    از پنجره چشمان تو

    شادی را

    آرزو را

    امید را

    احساس می کند.


    دنیا زیباست

    پنجره چشمانت را بازبگذار

    بگذار که این رهگذر خسته

    در هوای باغ امیدت

    نفسی تازه کند.
    لمس کن کلماتی را
    که برایت می نویسم
    تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
    تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
    لمس کن نوشته هایی را
    که لمس ناشدنیست و عریان…
    که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
    لمس کن گونه هایم را
    که خیس اشک است و پر شیار…
    لمس کن لحظه هایم را…
    تویی که می دانی من چگونه
    عاشقت هستم٬
    لمس کن این با تو نبودن ها را
    لمس کن…
    همیشه عاشقت میمانم
    دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
    اهسته تر بیا غوغا نکن که دلم

    با شور نفس های گرم تو بی تاب می شود...

    آهسته تر بیا، دلواپسم نکن

    برای خاطره بازی فرصت همیشه هست

    وقتی تو می رسی، احساس می کنم

    سکوت می شکند

    ثانیه ها گرم می شوند

    فاصله، از لای انتظار پنجره فرار می کند

    جایی برای کلام نیست

    خاطره، خود با تمام آنچه هست

    میان چشم های عاشق ماحرف می زند

    وقتی تو می رسی

    زندگی، با تو می رسد...

    احساس می کنم ما را درون هاله ای از عطر و آرزوانداخته اند....

    وقتی تو می رسی

    عاشق تر از همیشه ی حرف ها، حرف می زنم...

    شیرین تر از همیشه ی بغض ها، بغض می کنم...

    وقتی تو می رسی



    میدانی!دلم میخواهد باران ببارد
    خیابان باشد؛
    آدمها نباشند؛
    چتری نباشد؛
    فقط تو باشی و دستانت.
    نگاهم کنی
    آب شوم از حرارت نفس هایت
    و باران خنکم کند.
    میدانی!
    دستان تو که باشند ؛
    همه چیز آرام و دلنشین است.
    همین که کنارم زیر نوازش آرام قطرات باران قدم بزنی
    دنیایی است که ؛ تمام دنیای من است
    دلم برایت خیلی تنگ است

    شاهدم نیز گوشی تلفنی است که بارها و بارها در دست گرفته ام


    مثل همیشه دلتنگ و بی قرارت هستم

    نمیدانم کجائی؟! چه میکنی؟!

    اما میدانم که چه باشی یا نباشی همیشه عاشقت می مانم

    از من دوری اما هیچ گاه یادت نگذاشت تا دوریت برایم پایدار باشد

    شاید ندانی هر شب این رویای توست که مرا به خواب دعوت می کند
    دیدار با نازنین فاطمه جمشیدی نویسنده( رمان "رها") در نمایشگاه کتاب امسال:gol:
    اگر چشمان من درياست

    تويي فانوس شبهايش

    اگر حرفي زدم از گل

    توي معنا و مفهومش

    به لبخندت که همچو لبخند گلهاست

    به رخسارت که چون مهتاب زيباست
    يه قدم تو ،يه قدم من

    يه دل از تو، يه دل از من

    واي چه احساس قشنگي

    من و تو هميشه با هم

    وقته يک ديدار تازه

    توي يک صبح صميمي

    با تموم بي قراري

    زير عکس يادگاري

    مي نويسم

    با وفا ، يار شکيبا

    من براي تو مي خونم

    با يه حس پاک و زيبا

    عشقي مثل عشق مجنون

    پاکي مثل دل ليلي

    عشق نيلوفري من

    من زندگي را در عشق ، عشق را درقلب .قلب را درچشم .

    چشم را به خاطر ديدن تو دوست دارم ،

    من عشق را در سكوت ، سكوت را درقلب .

    قلب را به خاطر اين كه خانه توست دوست دارم ،

    من اندوه را در اشك ، اشك را در تنهايي ،

    تنهايي را به خاطر تپيدن قلبم ،

    قلبم را براي تو و تو را همچون قلبم دوست دارم
    یا امام رضا(ع).....
    از درگه همچون تو کریمی هرگز
    نومید کسی نرفت و من هم نروم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا