دوشینه کجا بودی و مهمان که بودی؟
دل بی تو بجان بود و تو جانان که بودی؟
این غصه مرا کشت که غمخوار که گشتی؟
این درد مرا سوخت که درمان که بودی؟
با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟
با روی چو مه شمع شبستان که بودی؟
من با دل آشفته چه دانم که تو امشب
جمعیت احوال پریشان که بودی؟
دور از تو سیه بود شب تار "هلالی"
ای ماه تو خورشید درخشان که بودی؟
بلا کجا بودی دیشب

شوخی
تقدیم به دوست عزیزم
