baran270
پسندها
2,010

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام بارون جونی..

    دیشب منو قال گذاشتی رفتی؟چرا منو نبردی؟:w00:

    راستی عکست باز نشد..:redface:
    سلام
    دوست بزرگوارم ، سال نو را برای شما تبریک میگویم
    و
    آرزوی توفیق دارم
    بابای گلمممممممممممم.جای مارو هم خالی کن خیلی.بوس فدات:D
    ببخشید ی لحظه غیب شدم:D
    من سردشت نرفتم ولی اسمشو شنیدم...........خوش بگذره جیگرررررررررررر:D
    نه اونا بسیجی نبودن.....مال این حرفا نبود......
    بچه ها سوسکش کردن ولی خوب اعصابمونو داغون کرد.....
    چه جاي قشنگيه. منم آبشار خيلي دوست دارم. مخصوصا اگه بشه بري زيرش واستي. خيلي حال ميده



    [IMG]
    تاج سر یعنی خانم بنده :دی الان خونه باباشه ولی :دی

    هر جا بود میرم . جای مشخصی نداره . ولی احتمال زیاد زیادش باغ
    نه اگه بريم ، ميريم وكيل آباد. كوهسنگي حال نميده، كوچيكه و شلوغ

    عكست نيومد بابايي
    ما اتش نشانی :دی طرف اینوراییم :دی

    حالا بیا توی 20 خیابون پیداش کن :D
    :D
    جدي؟خيلي خوبه كه. جاي منم خالي كنين

    واي چه وحشتناكه. خيلي قشنگ نقاشي كردنا
    خوبه خیلی . ولی سردشت بهترشه .
    خونه شما کجاست که الان فعال خونه ایید؟؟:D
    اشكال نداره.شما ميخواستين 13 برين حالا ميرين. باز سيزده ميرين جايي كه ميخواستين برين. نميشه؟
    کی جدی گرفت :دی
    خب ما که خونه نیستیم :دی ولی خواستید بیاید بیاید :دی
    اصلا خود شما کجا هستید؟؟:smile:
    میخوای ادرس خونه. پلاکم بدم راحت؟؟ یا شام دعوتتون کنیم ؟؟؟
    گردش به چه معنا ؟؟ خب همه جا :دی
    خوش بگذره . ی چراغ قوه بگیر دستت نصف شب برو دور بخور :دی . ی حالی میده :دی
    نه بابا دود چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
    میگفت مکانش مناسب نیس........میگفت چمن کاشتیم.......:razz:ولی خشک خشک بود............دروغ میگفت.......
    دید چندتا دختر تنهاییم خواست اذیت کنه:razz:
    زهرمارمون شد اون روز:cry:
    همين كه باباتو راضي ميكنن جالب بود
    شهيون كجاس؟ علي كله؟ :surprised:
    عموهات چكارن اين وسط؟:w20:
    پاتو بكن تو يك كفش، جيغ، داد، گريه ، زاري
    منظور بدی نداشتم عزیزم............:biggrin:نه شوشتر نه ماهشهر:D
    حالا بعد میگم..........
    عاقا این بیجارمون کرد.............خواستیم ی کباب کنیم 6 یا 7 تا دختر بودیم..........اومد 3 پیچ شد ک اینجا نمیشه.نمیدونم بذر کاشتیم.......اله و بله......بچه هامون دعواشون شد سر این موظوع.خلاصه خر بیار باقالی بار کن........
    خیلی ناراحت شدیم.......:cry:
    ما ی بار رفتیم................عاقا چشمت روز بد نبینه.ی پسر دزفولی حالمونو گرفت..............اعصابمونو ب هم ریخت.......اصن اون روز ی وظی بود.همش افتظاح.
    یادش بخیر.......
    ولی خاطره شد:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا