خوبه باباس دیسف ملیض بود خونه ما موند اینقد دیسب اذهت کرد که نو هی براش قصه میگم بخوابه هی لبخند میزنه میگه بازم بگو بعد میگفتم حسنی کشیفه میگفت من که کشیف نیشتم میکفتم ناخن بلند موهای بلند وا وا وا هی اون میگفتم من فلانم من بسارم کلا داشتانی دالم باهاش



