وای اله سه سیطون بود
ستیهام خوفه املوس اینجا نیست دیلوس اینجا بود
مشل اینکه چهارشنبه نقاشی داشتن اومده بهم میگه خاله نقاسی داستم خانم معلم گفت دخمل نقاسیت بیالین من دفتل نقاسی نداستم بعد خانم معلم بهم دفتر نقاسی داد نی نی گفت دفتلت بده من من گفتم نمیخوام خانم معلم به من داده جیغ میزد اینارو میگفتا بهش میگم ستیا اروم صحبت کن دو دقیقه دینه داد میزد دو سه بال بلام تعلیف کلد ماجرارواومده به ابجیم میگه من کتاف نداستم دفتل نداستم ووووووای نمیدونی که خیلی بلاست