onia$
پسندها
9,994

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلتگی مرض عجیبیست ....!!آدم را
    آرام
    آرام
    نا آرام میکند ...:gol:
    عجب آواتاری گذاشتی آجی.
    پس منو آجی عزیز خودم پرسپولیسی هستیم؟
    نه بحث خوش اومدن نیست ادمی که به خدا اعتقاد نداره به هیچ چیز دیگه نمیتونه اعتقاد داشته باشه ولی در کل بی اعتقادی خودش یه عتقاد اما ادمای پایبندی نیستن همیشه غمگینن.کتابشو دارم.
    نه قیافه شوالیه درب داغونه :D قیافه سردار باز بهتره :biggrin: بعدش این پلاتیپوس مگه چشه؟
    سلام. این آواتار چیه ؟ مگه نمیدونی من آبیم؟
    آجی جونم کامنت ها تو امروز خوندم. خیلی قشنگ بودن. مرسی مرسی مرسی.
    در روزگاري که خنده ي مردم از زمين خوردن توست پس برخيز تا چنين مردمي بگريند...

    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    سونا خیلی بی انصافیه این کفر نامه واسه کارو که نفرین نامه هم داره شریعتی عاشقانه خدارو دوست داشت .
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    در اتش تو زاده شد ققنوس من

    در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست
    اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست
    من در تو گشتم مرا در خود صدا می زن
    تا پاسخم را بشنوی پژواك سان ای دوست
    در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
    سردی مكن با این چنین آتش به جان ای دوست
    گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
    حالا لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست
    من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم
    گر می توانی یك نفس با من بمان ای دوست
    یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی كن
    از من من این برشانه ها بار گران ای دوست
    نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
    بیهوده می كوشی بمانی مهربان ای دوست
    انسان كه می خواهد دلت با من بگو آری
    من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست
    ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
    خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید
    و چه بی ذوق جهانی كه مرا با تو ندید
    رشته ای جنس همان رشته كه بر گردن توست
    چه سروقت مرا هم به سر وعده كشید
    به كف و ماسه كه نایابترین مرجان ها
    تپش تبزده نبض مرا می فهمید
    آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد
    مثل خورشید كه خود را به دل من بخشید
    ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
    هیچكس مثل تو ومن به تفاهم نرسید
    خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
    ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
    منكه حتی پی پژواك خودم می گردم
    آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید
    خوشا هرانچه تو باغ باغ می خواهی
    زمانه وار اگر می پسندیم كر و لال
    به سنگفرش تو این خون تازه باد حلال
    مجال شكوه ندارم ولی ملالی نیست
    كه دوست جان كلام مناست در همه حال
    قسم به تو كه دگر پاسخی نخواهم گفت
    به واژه ها كه مرا برده اند زیر سوال
    تو فصل پنجم عمر منی و تقویمم
    بشوق توست كه تكرار می شود هر سال
    ترا ز دفتر حافظ گرفته ام یعنی
    كه تا همیشه ز چشمت نمی نهم ای فال
    مرا زدست تو این جان بر لب آمده نیز
    نهایتی ست كه آسان نمی دهم به زوال
    خوشا هر آنچه كه تو باغ باغ می خواهی
    بگو رسیده بیفتم به دامنت یا كال ؟
    اگر چه نیستم آری بلور بارفتن
    مرا ولی مشكن گاه قیمتی ست سفال
    بیا عبور كن از این پل تماشایی
    به بین چگونه گذر كرده ام ز هر چه محال
    ببین بجز تو كه پامال دره ات شده ام
    كدام قله نشین را نكرده ام پامال
    تو كیستی ؟ كه سفركردن از هوایت را
    نمی توانم حتی به بالهای خیال
    خون هر ان غزل که نگفتم به پای توست

    اینجا برای از تو نوشتن هوا كم است
    دنیا برای از تو نوشتن مرا كم است
    اكسیر من نه اینكه مرا شعر تازه نیست
    من از تو می نویسم و این كیمیا كم است
    دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز
    من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست
    با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
    دریا كه از اهالی این روزگارنیست
    امشب ولی هوای جنون موج میزند
    دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
    ای كاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین
    دریا هم اینچنین كه منم بردبار نیست
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا