raha122

گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..

منم هم.
چه رشته ای میخونی؟ 
من آی تی و 20 سالمه.

سر به هوا نیستــــم

امــــا

همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم

حال عجیبـــی ست

دیدن ِ همان آسمان که

شاید "تـــــو"

دقایقی پیش

به آن نگاه کـــرده ای...!!!

خدایــــا !

خط و نشان دوزخــت را برایـم نکش !

جهنم تـر از نبـودنش

جایـــی سراغ ندارم…

ملسی عزیزم.
منم وجیهه هستم.خوشبختم از آشناییت.
خیلی جمله هات قشنگن گلم.

سلام دوس جونم.خوبی؟ 
مرسی.
میشه اسمتو بدونم؟

چشم چشم دو ابرو
نگاه من به هر سو، 
پس چرا نیستی پیشم؟ 
نگاه خیس تو کو؟ 
گوش گوش دوتا گوش، 
یه دست باز یه آغوش، 
بیا بگیر قلبم،
یادم تو را فراموش، 
چوب چوب یه گردن، 
جای نری تو بی من! 
دق میکنم میمیرم،
اگه دور بشی از من، 
دست دست دوتا پا، 
یاد تو مونده اینجا، 
یادت میاد که گفتی، 
بی تو نمیرم هیچ جا ـ 
من؟ من؟ یه عاشق، 
همون مجنون سابق

درد داره ،یکی می شه همه زندگیت !
.
ولی ...
.
هیچ جای زندگیت حضور نداره




گفته بودی که چرا محو تماشای منی

آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

[IMG]

سلام.مرسی دوس جونم

بگو درد دلت را به من......

تو مرا می فهمی



من تورا می خواهم



و همین ساده ترین قصه یک انسان است



تو مرا می خوانی



من تورا ناب ترین شعر زمان می دانم



و تو هم می دانی



تا ابد در دل من می مانی

دوست داشتن یعنی ماه هاست که می بینیش ولی زبونت به حرف نمی چرخه !!



دوست داشتن یعنی کنارش وایسی ولی اون تورو نبینه !!

دوست داشتن یعنی صدات در نیاد وقتی دو هفته ست که ندیدیش !!

دوست داشتن یعنی جلوی دستاتو بگیری تا نلرزن که مبادا بفهمه تو دوسش داری !!

دوست داشتن یعنی هر روز تو رو ببینه و دوباره روز بعد یادش و نیاد و بپرسه ببخشید من شما رو جایی ندیدم ؟؟؟

دوست داشتن یعنی هر روز ترست بیشتر بشه از روزی که اون بدونه برات یه دنیاست و بخواد با حسی که ماهاست پنهانش کردی یه کم تفریح کنه !! و اینجاست که دیگه تو نمی دونی اون چقدر می خواد ناز کنه و تو هر روز داغون تر از دیروز !!!

دوست داشتن یعنی اشک تو چشات حلقه می زنه وقتی می بینی سرشو به پنجره تکیه داده و نمی خواد غصه هاش رو یاداوری کنه واسه همین چشماشو می بنده !! بعد با خودت می گی : اون چقدر راحت می تونه چشماشو ببنده !! اما تو کم کم احساس می کنی پاهات دارن سست می شن !!

خـــُدایـــا(!)

مـــی تــَوانَـــمـــ اَنـــدَکـــی با تــو خَلوَتـــ کُنَمـــ؟؟؟

قـــول مـــی دَهَمـــ بیشتـــَر از چــَند لَــحــظهـــ وَقـــتــَتـــ را نَگـــیرَمــــ!

.

.

.

.

گــوشَتـــ را جـــلو بیاوَر...

بیا

بیا نــَزدیکـــ تر...

"من خستـــهـــ اَمـــ"

مـــی شـــِنَـــوی؟؟؟

دسـت روی ِ دلــــم نــــذار...
.
.
.
پـــــا گــــذاشــتـی !
کـافـیـــسـت !!!

دلمــ بهانـه اتـــ رآ مے گیــرد

چقـَدر امـروز حس میکنمـ نبودنتـــ رآ...

صدایتــــ در گوشمـ مے پیچد

و مـטּ بے اختیـــار میگویمـ :" جـآنَمــ ؟؟ مرآ صِـدا کردے؟؟"

گفتی که ما به درد هم نمی خوریم!..

اما هرگز نفهمیدی…

من تو را برای دردهایم نمی خواستم…

به قلبم نشستی نگفتم چرا ، دلم را شکستی نگفتم چرا ، یکی خواب شبهای من را ربود ، چو دیدم تو هستی نگفتم چرا

گفته بودی :
- یا تو یا هیچکس!!!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست

کسی حتی مهم تر از من

از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم

و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی

من بدهکارت می شوم . . .

“دوستت دارم”

تکیه کلام تو بود

من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!

کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود ، کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود .

اینجا اینجا ...امان از اینجا

انگار وقت رفتن رسیده !

نگذار اینجا بوی خار و خس بگیرم

می خواهم از دنیا دلم را پس بگیرم

می خواهم امشب برگ برگِ هستی ام را

از شاخه های این شب نارس بگیرم

من آمدم تا حجم اقیانوس را از

جغرافیای شانه ی اطلس بگیرم

کولی شدم تا مثل تقدیر نگاهت

آیینه را از هر کس و ناکس بگیرم

اما چه با من می کند چشمت که باید

هم گفته، هم نا گفته ام را پس بگیرم

کر نیستند این ناکسان اما چگونه

داد خود از این لشکر کرکس بگیرم

ای تلخ شیرین شوخ تند! ای مرگ! بگذار

کام خود از آن خنده های گس بگیرم

ای با تنم از عطر کافور آشنا تر!

نگذار اینجا بوی خار و خس بگیرم

دلتنگم از جنجال جنگی سرد اینجا

با زندگی می خواهم آتش بس بگیرم

من
جنگ نـرفتم ، اما زیاد جنگیدم
جانباز نیستم ، اما زندگیمو باختم
هیچ کوچه ای به اسمــم نیستــــ ولی زیاد آواره کوچه ها بودم
لباس خاکی نپوشیدم ، اما لباسام زیاد خاکی شده
...ترکش نخوردم ، اما زیاد ترکم کردن !!!

فقط چند قدم مانده بود برسم به « تو » اگر این خواب ادامه داشت

هـــر جـــا کـــه مــی بینـــم نـــوشتـــه اســـت : " خـــواستـــن تــوانــستـــن است " آتــــش مـــی گیــــرم !
یعنــــی تــــو نخـــواستـــی کـــه نشـــد !

من و انتظار و کابوس تنهایی

من و حس اینکه هر لحظه اینجایی

دارم آیینه ها رو گم می کنم کم کم

تو رو هر طرف رو می کنم می بینم

نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی

تو که لحظه لحظه حالم رو می دونی

اگه این بهارم برنگردی خونه

دیگه چیزی از من یادت نمی مونه

منو رها کن از این فکر تنهایی

تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی

دارم از خودم با فکر تو رد می شم

دارم عاشقی رو با تو بلد می شم

من و انتظار و کابوس تنهایی

من و حس اینکه هر لحظه اینجایی

دارم آیینه ها رو گم می کنم کم کم

تو رو هر طرف رو می کنم می بینم

نگو از چشام چیزی نمی خونی

تو که لحظه لحظه ام رو می دونی

اگه این بهارم برنگردی خونه

دیگه چیزی از من یادت نمی مونه

منو رها کن از این فکر تنهایی

تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی

شعر واسه دلی که تنگ شده زیاد گفتن ولی جمله ای که وقتی به زبون میارمش صورتم خیس اشک میشه اینه:
به خدایی که میپرستی دلم تنگه....
برگرد.

آدمها برای هم سنگ تمام می گذارند اما نه وقتی در میانشان هستی...،نه! آنجا که در میان خاک خوابیدی سنگ تمام را میگذارند و میروند ...!