سهنام
sajad 3000
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
سهناااااااااااااام خوبی؟
وااای من اصلنی درس نخوندم داادس رفتم خونه خاله تاسه اومدم خونه
لوز خوفی داسته باسی
دلساتم بخون
ملاقف دااداس من و خوبیاشم باشیا
فعلنی بابای داادس
دااداس میخوام بلما کالی ندالی؟!
...............
خوشبحالتون اسالله هدونه از اینا گیر ماه بیاد اخه استاد تربیت بدنی من خیلی سختگیر بود داداس برای تربیت بدنی 1 کلاسم تداخل داست 3 جلسه نرفتم بعد مجبور شدم دفعات بعد که میرم 2 ساعت وایسم 1جلسه هم برای نمایشگاه کتاب رفته بودم نتونستم برم گفت یه روز که اصلا کلاس نداریم بریم فخط حاضر بزنیم تاسه خیلی بهم محبت داست اخه من سر کلاسا سیطون شیرین زبونم استادا هوام دالن الفته این بگما من دوستام سرکلاس احترام استاد دالیم همسم جلو میسینیم استادام فکر میکنن ما خیلی بلدیم که جلو میسینیم هی سرتکون میدیم .........دی
خب من دینه بلم باسه بابام میخواد نماز بخونه بعد نماز بهس نهال بدم اخه بابایم زود نهال میخوله
واااااااااای میسیییییییییییی داادس تونم مسل داداس حسامم خیلی گلیها
بازم میسی حتما مینم نناس میتونم خونه ÷رینتر ندالم باهد شرکت ÷رینت بگیرم
خب من نمیسناسم قبلنا فقط فوتبال ننا میکلدم الانم که دیگه نناش نمیتونم خیلییییییییییی بیخود سد فوتبالمونم دیگه
با هکم والیبال که اونم دینه ننا نمیتونم اصللا خیلی کم تلویزیون تماسا میتونم
باسه چشف داادشی جونم
خب ما نزدیک خونمون باسگاه زیهاده داادسم از بشگی رفته بود سبکش اینارو نمیدونم برای مسابقات تهرانم اومده بود قبلن پاش که شکست کمتر میره
من بنا رو نمیسناسم داداس
من کتاب میخونم داداش نمونه سوالای بعضی از درسارو از دوستام گرفتم برای تاریخ تمدن فقط باید بگیرم خیلی سخته لعنتی
تو شبیه داادش حساممی الانم که رفته سربازی هر روز زنگ میزنه خیلی براش سخته
اونم همش تو خونه بود ÷ای تلویزیون یا اینکه درس میخوندم راستی داداس منم ورزشکاره ها کشتی گیره کلیم مدال داله....بهله
الهی خب میتونی یه یه ساعت بری بهشون سر بزنی که داادش
اینقدرام به خودت سخت نگیر باشه
من همس میرفتم با امان اینا امروز مشلا خواشتم کتاب بخونم.....دی
اره خب سهادت دینه
ما خونمون نزدیک مزار شهداست از صبح مراسم هست و دسته های زنجیر زنی میان صداش میاد اینجا من حوصلش نداستم نلفتم بیلون
بابام که بیاد میرم نمیدونم شرا دیر کرده
خودت چی میکنی داداش
سلامتی مامانم رفته خونه خالم اشپزی من تنهام هنوز بابام برنگشته از خونه خاله
داشتم اشپزی میکردم
کم کم باید برم کتاب بخونم
سهنام داداس انه میسیییی خوفم خدالو سکل
گاهی وقتا انقدر نگران رسیدنم که مهمترین چیز یادم میره که باید حرکت کنم تا برسم..
هناااااااااااااااااام داداسی خوبی؟
تا آخر برید بعد بهتون میگم...
سلااااااااااااااام من اومدم داداس میسی خیلم خشنکه
میسییییییییییییی
[IMG][IMG] -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
