ولی پسره ی شیطون یه کاری کرد....یکی از دهنش یه حرفه زشت دراومده بود....نمیدونم کی و کجا......یهو اومد به اون خانمه و دخترش تعریف کنه....هی حرفرو تکرار میکرد....ولی چون خوب نمیتونس تلفظ کنه اونا خوب نمیفهمیدن چی میگه....ولی ما فهمیده بودیمو نمیتونستیمم جلو زبونشو بگیریم....
خلاصه من هی میومدم بگم که منظورش فلان چیزه...آقا طاها میگف نهههههه.................حالا مارو بگو....نه میتونستیم بخندیم....نه میتونستیم خودمونو کنترل کنیم....آخر سر فهمیدن چی میگه و همگی با هم زدیم زیر خنده......اینم یه آبرو داریه دیگه ی آقا طاها.....