خیال تو با من بود ومن غافل از هیته دنیا بودم
در آغاز شکوفه باران بهار برگ ریزان دلم بود
بهار بود آری.......
چه روزهای زیبایی پروانه بود که در باد می رقصید
مروارید ابر از اسمان فرو می ریخت
زمین تر از بخشش کردگار می شد
لب های غنچه ها انگار می خندید
سکوت من با تو حرفهای فراوان داشت
نگاه تو حرفهای بی کران با من
تو رفتی وافسوس اما ماند
گلایه وبغض بی امان با من
دل من هر لحظه در ارزوی تو بود ومن تنها مشتاق دیدارت
در ان لحظه که از تو دور می گشتم
نشد که بگویم خدانگهدارت
خیال تو هرلحظه با من بود
چه خوب تو را داشتم وافسوس نداشتم
با توام ای شعر عاشقانه من بگذار دوباره در خیال تو باشم
و خیال تو هر لحظه با من باشد...