iQl
پسندها
3,363

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد

    هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد

    روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
    گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

    بی‌تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
    دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد

    خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
    خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

    سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
    دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد

    ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
    عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
    خب حرص نمیخورم برامم مهم نیست
    من اینجا هنوزم بیشتر میام ولی اونور پا بگیره دیگه میرم اونجا، فعلا تازه راه افتاده
    کجا بوووووووووووودی؟
    خوبی؟ چه خبر؟ چرا نبستن تاپیک ترین ها رو؟ مردم پارتیشون کلفته، حالا اگه برا ما بود تا حالا بسته شده بود، من از امروز دیگه اینجا کمتر تاپیک میزنم، تاپیکمو جای دیگه میزنم، یه جا دیگه عضو شدم بیشتر تاپیک اونجا میزنم
    شــبا وقـــتی که بیــداری .. خــــــدا هـــم با تو بیداره

    تا وقـــــتی که نــخوابی تو .. ازت چـــــش ور نمیداره

    خـــدا می‌بـــینه حالــت رو .. خدا میـــدونه حسـت رو

    از اون بالا میــــــــــاد پایین .. خدا مـــی‌گیره دستت رو

    خدا میــــدونه تــــو قلبت .. چه اندازه تــــــو غم داری

    خدا میـــدونه تــــــــــو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری

    خدا نزدیک قلب توســـــت .. با یک آغــــــــوش وا کرده

    نذار پلکاتــــو روی هم .. اگـــــه قلبت پـــــره درده

    خدا رو میشه حسش کرد .. توی هر حالی که باشی

    فقـــــــــط باید تو با یادش .. توی هر لحظه همراه شی
    کاش ميشد:بچگي را زنده کرد

    کودکي شد،کودکانه گريه کرد

    شعر ” قهر قهر تا قيامت” را سرود

    آن قيامت، که دمي بيش نبود

    فاصله با کودکي هامان چه کرد ؟

    کاش ميشد ، بچگانه خنده کرد
    آره دیگه مامی جون غربت بده نکشیدی ک ببینی چی میگم :( میام اینجا ک پیش هموطنام باشم :smile: پس خیالم راحت دیگه ;) مامی با اجازت من برم خسته شدم از بس نشستم پای نت / مامی جونم خوشحال شدم خوب بخوابی شبت شیک و آروم بوووووووووووووووووووووووس تا فردا بای بای
    فدات مامی جون خدا نکنه من دارم در ب در دنبال بابا میگردم حالا تو هم میخوای بری :cry: ب خوشی مامی جونم میگذره بدک نیس اما هیچ جا وطن نمیشه مامی جون :cry:
    نه گلی نمیشه :( ایران رشتم کامپیوتر بود یونی نرفتم قبول شدم ولی علاقه نداشتم :cry:
    اینجا قانونش اینجوریه عزیز اول باید زبانت کامل باشه بعد میتونی بری کالج
    والا عزیزم فعلا کلاس زبان فدانسه میرم تا زبانم تکمیل نشه نمیتونم برم کالج
    خو اینش قبول ولی باز بابا میخوام :( آخه دلت میاد من بدون بابا بزرگ شم :cry:
    مامی جووووووووووون من چیزی نگفتممممم نزنیم جیغ میزنم همسایه ها بیدار میشین:cry:ااااااااا
    من الان میرم کارای علمیمو انجام بدم چی وقته خوابم گذشته :دی
    سوئیس؟ کی سوئیسه؟:D
    اینو ج بده من فردا جواب میدم :دی
    شبت بخیر
    نه توطئه اصن چی هس:دی
    خو دییه من برم لالا کم کم
    خو شبت قشنگ و پرستاره مامان برادر زادم :)
    یعنی یکی ک 26 سالش باشه یا بیشتر :redface: خو من سراغ ندارم :cry: مامی بد نباش خو آدرس بده من میرم خواستگاری :)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا