نميدونم در دست بررسيه :دي
ولي فكر كنم عمو شلبي خعلي به 25 علاقه داره يه شعر ديگه ميخوام بذارم زياده دو قسمتش ميكنم :
چوبه ی دار بر پا می کنند بیرون سلولم25 دقیقه وقت دارم
25 دقیقه ی دیگر در جهنم خواهم بود
24 دقیقه وقت دارم
آخرین غذای من کمی لوبیا است
...23 دقیقه مانده است
هیچ کس نمی پرسد چه احساسی دارم
22 دقیقه مانده است
به فرماندار نامه نوشتم ، لعنت خدا به همه ی آنها
آه.... 21 دقیقه ی دیگر باید بروم
به شهردار تلفن می کنم ، رفته نهار بخورد
20 دقیقه ی دیگر وقت دارم
کلانتر می گوید " پسر می خواهم مردنت را ببینم ."
ولي فكر كنم عمو شلبي خعلي به 25 علاقه داره يه شعر ديگه ميخوام بذارم زياده دو قسمتش ميكنم :
چوبه ی دار بر پا می کنند بیرون سلولم25 دقیقه وقت دارم
25 دقیقه ی دیگر در جهنم خواهم بود
24 دقیقه وقت دارم
آخرین غذای من کمی لوبیا است
...23 دقیقه مانده است
هیچ کس نمی پرسد چه احساسی دارم
22 دقیقه مانده است
به فرماندار نامه نوشتم ، لعنت خدا به همه ی آنها
آه.... 21 دقیقه ی دیگر باید بروم
به شهردار تلفن می کنم ، رفته نهار بخورد
20 دقیقه ی دیگر وقت دارم
کلانتر می گوید " پسر می خواهم مردنت را ببینم ."