fateme_003
پسندها
8,932

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من دولتی ایلام ،نه نام امید نیستم ولی یک نگاه به قیمت دلار کن

    شبت ستاره بارون
    مرسی ممنون خدا خانواده تو را هم واست نگه داره
    اره درسته ادم تجربه کسب میکنه ولی هر تجربه ای نمی ارزه این مدت چیزهایی را ددیم که الان با وجود خواستگارای خوبی که دارمنمی تونم ازدواج کنم خیلی حساس شدم اعتماد بهشون واسم سخت شده ،و خیلی از تجربه هایی که دوست نداشتم توی زندگیم بدست بیارم
    چرا دنبال کار نمی گردی؟
    چند سالته؟
    اره درسی که فرداش بی کار باشی ارزش داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    لوس نه من تک دخترم به مامانم خیلی وابسته ام
    جردی یا متاهل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کار می کنی یا بی کار؟؟؟؟؟؟؟
    یعنی چی من الان بخوابم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خوابم نمیاد هر وقت دوستداشتی می خوابی
    خوابگاه سختی های خودش را داره بی غذایی خودت کارات انجام بدی
    وقتی می خوابی مامانت دستت نمی گیره که خوابت بره
    شما خوبی ؟
    اه جاتون خالی خالی خوابگاه ام غربت مگه خوشی هم داره
    :que:بازی فکری و فوق العاده زیبای bottleship solitare:que:
    به دوستانتان اطلاع دهید;)
    مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده،نگران و مضطرب.
    در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی"اتاق عمل"
    چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود
    مرد نفسش را در سینه حبس می کند.
    دکتر به سمت او می رود.
    مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.
    دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم.
    اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده
    ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم
    باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی،با لوله مخصوص بهش غذا بدی
    روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی ...
    اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده ...
    با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد.
    سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.
    با دیدن این عکس العمل،دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.
    دکتر: هه !شوخی کردم...زنت همون اولش مُرد !!!!!
    slam
    خوبی عزیزم اگه از لحاظ شما مشکلی نداره لطفا با هم اشنا شیم
    من سارا دانشجوی ترم 7 معماری اهل خوزستان
    سلم بر مادر بزرگه مادر تمام آتیش پاره های عالم
    حالت چطوره دخمله
    قیافشو
    موهاشو ببین
    سلم بر مادر بزرگه مادر تمام آتیش پاره های عالم
    حالت چطوره دخمله
    قیافشو
    موهاشو ببین
    کوله بارم بر دوش ، سفری باید رفت...

    سفری بی همراه ،

    گم شدن تا ته تنهایی محض ،

    یار تنهایی من با من گفت:

    هر کجا لرزیدی ،

    از سفرترسیدی ،

    تو بگو ، از ته دل

    من خدا را دارم...

    اجییییییی من دیسکانکنت شدم......تو کجا جیم شدی؟؟؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا