این جاها رو بلد نیستم.
فقط مسیر دانشگاه خانه رو بلدم.
جاهای دیدنی که داره .
منظورم جو کلیش بود.
آخه خیلی کسل کننده است.
مث تهران آدماش پر شور و نشاط نیستن.یه جورایی خسته به نظر میرسن
نه ببین تلفظش اینجوریه. eshtoini
یه کلمه ی یزدیه.
زمانی که دستات تو سرما یخ زده و وقتی جلوی بخاری بگیریش یه سوزشی پیدا میکنه یزدیا میگن اشتونی
باورت نمیشه چقدر خندیدم.و تعجب کردم.آخه عین یه کلمه ی انگلیسیه.
الان تو هم به همین بیماری مبتلا شدی.
جریانی من یادم نیست که به من گفته باشی.
آهاااااااااااااااان بیماریتو میگی؟
به خدا حامد برات یه تایپیک دعا میزنم بیا ببین بچه ها چقدر دوست دارن.
اینجوری شاید ذره ای از دردهای بیماریت کم بشه و به زندگی امیدوار بشی.
پس تو بودی مهمان داشتی میخوندی.
تازه اولشه.
علی تا الان کم آورده رفته کنار.
و واقعا دوست بیمعرفتیه علی.
به نفعته برگردی و شایعاتو درستش کنی وگرنه این قصه به لطف زهرا ادامه دارد.
حامد برمیگردی یا نه؟ ببین یه طرفدارم پیدا کردم.تازه بعضیا دارن باور میکنن .اگه خودتو معرفی کنی همونجا درستش میکنم.و احتمالا به خاطر این شوخیه مسخره توبیخم میشم اما مهم نیست واسم. و تا آخرشم میرم و ادامه میدم تا برگردی.
ببین حامد این علی که بهش اعتماد کردی و گفتی بیاد ازت دفاع کنه.
تو پ.خ بهم گفته میخواد ازت اطلاعاتی بهم بده تا بر علیه ات استفاده کنم.
ولی من نامردی نکردم و بهش گفتم این کارو نکن.دیگه ام بدون خوندن پ.خصوصیاش اونارو پاک میکنم