باش داداش کوچیکه.اوهو.کلن تو ذوق نزنم یادر این مورد فقط?????هه.
-
وا!!!!!!!!!
حرفمو پس میگیرم.تو جوونى.تو داداش کوچیکه خودمی.بسه دیگه زیادبت امید دادم.هه
بابا بگو پیر شدی؟؟؟؟!!!!هه
ینی چی???باورت میشه نمیفهمم چی میگی.مستقیم باهام حرف بزن.هه.ای کیوم در حد ماهیه الان.هه
پسر داری اذیت میکنی.هه.مگه نگفتم حرف حرف منه پ رو حرفه من ...چی؟؟؟؟هه
سلام داداش.چرا!!!!؟
باش.برو.ب سلامت.فعلن.
من اگه خابم بیاد میگم.وا.بلا ب دور.هه
آره دیشب تا سه خوابم نبرد.هه
گفتم شاید خوابت بیاد مزاحم نباشم
من ظهر خابیده بودم.این دفه زود رفتی فک کنم سه یا چار میخابی.هه.
شکر منم خبر نی...........
خیلی خسته بودم ترسیدم صب خواب بمونم
شما که زود میخوابیدی؟
سلامتی و دیگر هیچ.شمام خبر??دیشب زود. رفتی,هه.
ممنون مرسی شمام خسته نباشی؟چه خبرا ....
سلام داداشی.خوبی؟؟؟؟خسه نباشی
باش.برو.خوب بخابی.فعلن.مواظبه خودتو خودش باش.هه
فدایی داری داداش.خب باش از این ب بعد حرف حرفه منه.هه.
واقعن!!!راس میگی !!!!!باور کنم!!!هه.نگو.
تو با این ابهت ک نباىد زود تسلیم بشه.ازتو بعیده.امیدم ناامید کردی.میخاستم هر جا برم دعوا تورو ببرم ولی حیف.هه
من,سیاست,اشتباه شده.اصن چی هست????هه
حالا چون تو میگی باش.عبرتم میگیریم.بالاخره کوچیکتری گفتن بزرگترى گفتن.هه
هم چین فرقی هم نمیکنه.فعلن ک اینجاییم.هه
بخدا رفته بودم سقاخونه دعا کنم.هه.خونه بودم.نتم قاطیده بود فطیر.اوهو
منم منظورم وظیفه من در حل کردن مشکله دوستانه.هه
تا زمانی ک جبران میشه مشکلی نیست تا با باشه ازاین زحمات قابل جبران.هه
اصلاح میکنم.وظیفمه داداش علی.اختیارات داری.نگو.وای
وظیفه داداش.انشاالله جبران میکنی.هه.
خوبم داداش.فدات.خب مشکل حل شد. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
