thamin
پسندها
1,560

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره بابا .. اون عاشق اسب بودددد

    خو آجی بیا شهرمون میبرمت اونجا ..
    البته من خودم توش نرفتم تاحالا :D
    آخییییییی .. مثل آجی فریبام

    ماشین رو نمیشد ول کنم برم .. وگرنه میرفتم میدزدیمش :D
    البته جرات هم میخواست .. چون اون یکی اسبه خیلی بزرگ بودددددد

    (یه قسمت هست توی شهرمون که استبل اسب داره .. بعضا اسب سواراش میان اون محوطه بیرونش میچرخن .. ;))
    آره....پیام تسلیت داده بود واسه آذربایجان....دموی آهنگشو گوش در مورد مردم ایران هست....فکر کنم مرتبط با آذربایجان باشه
    خیلی زیاد که نه
    ولی خب دوست داشتم یه دونه داشته باشم

    امروز یه جا بودم .. طرف یه اسب سوار شده بود و کره اسب هم پشت سرشون میرفت .. وایییییی تاحالا اینقدر اسب کوچیک ندیده بودم // :redface:
    کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
    خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
    کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
    میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
    یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
    از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم
    فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
    محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
    می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم
    روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم
    تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
    تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
    کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا
    مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
    قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف
    اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف
    میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
    روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم
    تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
    تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
    اون که بله....فعلا بین زنای خواننده ایرانی با اینکه سنش بالا رفته گوگوش...بازم یکه تازه
    سنتیا رو میگی؟......نباید تو این سبک پا میذاشت!....واقعا ضعیفه کارش.....اخه من نمی تونم با بزرگان سنتی کارشو مقایسه کنم:(
    هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه س
    تو قشنگی مثل بارون من دلم پر از گلایه س
    .
    هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
    من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
    .
    پشت پنجره هنوز چشم براهت می شینم
    ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم
    .
    ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم
    دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم
    .
    ما هنوزم مثل مرداب مسخ آینه ی کویریم
    ما همونیم که می خواستیم خورشیدو با دست بگیریم
    .
    گریه هام حروم شدن کاری بکن
    چشم من بیا منو یاری بکن
    .
    وقتی که به تو رسیدم هنوزم آهو نفس داشت
    هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت
    .
    غزلک گریه نمی کرد تو شبای بی چراغی
    من و تو هم قصه بودیم از ستاره به اقاقی
    .
    حالا اما دیگه وقت رفتنه
    جاده اسم منو فریاد می زنه
    .
    حالا من موندم و یاد کوچه های خاکی و خیس
    یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیس
    .
    اگه خاموشم و خسته اگه از تو دور دورم
    تکیه کن به من غریبه من یه کوه پرغرورم
    .
    پشت پنجره هنوز چشم براهت می شینم
    ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم
    نه هنوز....ایشالا درست میشه.....ناصر هم که اومد!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا