خانوم تازه میگه یا سرمه یا مامانش!
انگار نه انگار ما اینجاییم! یه لحظه احساس کردم حکم بوق رو دارم!
بذار ببینمش خدمتش میرسم دست رو اون گذاشته!
دلم واسه دانشگاه و پیامو کلاسا و مترو و پیچوندنای کلاسا یه ذره شده!
مخصوصا این حبیبی عشق فریبا! میومد کلی میخندیدیم!
