باوووشه
آقا چن وقت پیش,خوشی زده بود زیر دلم و داشتم به این چیزا فکر میکردم که چقدر دنیا بی وفاست و اینا
من دیگه نمیخوام زندگی کنم و ... خلاصه کلی به منبع و منشا آفرینش فکر میکردم

فکر کنم داشتم ناشکری میکردم....
یهو تلفن زنگ زد
دوستم بود,تا اومد حرف بزنه زد زیر گریه که بابام حالش بده و قلبش مشکل داره نمیتونن فعلا عملش کنن و اینا
گف که براش دعا کنم
وقتی تلفن رو قطع کردم,به غلط کردن افتادم
گفتم خدایا من غلط بکنم که بخوام ناشکری کنم
