baharet
پسندها
379

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام نگین این عکس گربه رو واسم می فرستی ؟ می خوام ی چیزیو امتحان کنم
    سرت را بالا بگیر
    سینه را سپر کن
    صدایت را بینداز ته حلقت و فریاد بزن :
    " من فراموشش کردم ! "
    ....
    بعد راست بینی ات را بگیر و
    تا ته بی نهایت برو ...
    پینوکیوی بیچاره !
    سلام دوست من ...........دارم از باشکاه میرم.............دوستت دارم خدا به همرات
    khosh be halet ke enghad mosbat negari.....man age jaye to budam:mad:..kheyli bi liaghatan sisi
    nushe jjjjjjjooooooooooooooooooooonnnnnnnnnnneeeeeeeetttttt dustam beshe be tanet mahiche:biggrin:d
    دیگر مهم نیست بودنت ، احساس گناه میکنم در لحظه های بوسیدنت
    نمیبخشم تو را ، این تو بودی که روزی گفتی با دنیا نیز عوض نمیکنم تو را
    دنیا که سهل است ، تو حتی نفروختی به کسی دیگر مرا
    مثل یک جنس کهنه ، دور انداختی مرا!
    نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام
    مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم
    تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و غم
    تو را نمیبخشم ، و اینک روزی آمده که به خاطر تو حتی نمیریزد یک قطره اشکم!
    روزی آمد که دل بستم به تو،از سادگی خویش دل بستم به قلب بی وفای تو
    روزها میگذشت و بیشتر عاشقت میشدم، یک لحظه صدایت را نمیشنیدم غرق در گریه میشدم
    روزی تو را نمیدیدیم از این رو به آن رو میشدم!
    گفتی آنچه که میخواهم باش ، از آنچه که میخواستی بهتر شدم
    گفتی تنها برای من باش ، از همه گذشتم و تنها مال تو شدم
    روزی آمد که من مال تو بودم و تو عاشق کسی دیگر
    اینک تنها اشک است که از چشمان من میریزد
    تنها شده ام ، باز هم مثل گذشته همدم غمها شده ام
    راهی ندارم برای بازگشت ، به یاد دارم شبی دلم تنها به دنبال ذره ای محبت میگشت
    نمیپرسم که چرا مرا تنها گذاشتی ، نمیپرسم که چرا قلبم را زیر پا گذاشتی
    میدانستم تو نیز مثل همه …
    نمیبخشم تو را …
    باران ؛‎

    شیشه ی پنجره را باران شست‎
    از دل من اما‎
    چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟‎
    آسمان سربی رنگ‎
    من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ‎
    می پرد مرغ نگاهم تا دور‎
    وای ، باران‎
    باران ؛‎
    پر مرغان نگاهم را شست‎
    و ندایی که به من می گوید‎ :‎
    "‎گر چه شب تاریک است‎
    دل قوی دار ، سحر نزدیک است‎ "
    باز کن پنجره را‎
    تو اگر بازکنی پنجره را‎
    من نشان خواهم داد‎
    به تو زیبایی را
    می توان‎
    از میان فاصله ها را برداشت‎ ‎
    دل من با دل تو‎
    هر دو بیزار از این فاصله هاست‎ “
    قصه ی شیرینی ست‎
    کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
    رفته ای اینک ، اما ایا‎
    باز برمی گردی ؟‎
    چه تمنای محالی دارم‎
    خنده ام می گیرد
    گاه می اندیشم‎
    می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری‎
    تو توانایی بخشش داری‎
    دستهای تو توانایی آن را دارد‎
    که مرا‎
    زندگانی بخشد‎

    چشمهای تو به من می بخشد‎

    شور عشق و مستی‎

    و تو چون مصرع شعری زیبا‎

    سطر برجسته ای از زندگی من هستی

    کاهش جان من این شعر من است‎

    آرزو می کردم‎

    که تو خواننده ی شعرم باشی‎

    راستی شعر مرا می خوانی ؟

    کاشکی شعر مرا می خواندی
    تنهایی به مقصود نمیرسم...همراهم باش که اگر باشی هستم و می مانم...

    بی هیچ ترسی...!

    فقط تو بخواه تا من زندگی کنم...!
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/367636-10مکان-تفریحی-جذاب-و-خارق-العاده-دنیا-(-حتما-ببینید-)?p=4962342#post4962342
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا