venoos*m Apr 19, 2012 روزهایی که بی تو می گذرد گرچه با یاد توست ثانیه هاش آرزو باز میکشد فریاد در کنار تو می گذشت ایکاش
venoos*m Apr 19, 2012 تنها دلیل این که خدا هست و این جهان زیباست وین حیات عزیز و گرانبهاست لبخند چشم توست هر چند با تبسم شیرینت آن چنان از خویش می روم که نمی بینمش درست! لبخند چشم تو در چشم من وجود خدا را آواز می دهد در جسم من تمامی روح حیات را پرواز می دهد جان مرا که دوریت از من گرفته است شیرین و خوش دوباره به من باز می دهد...
تنها دلیل این که خدا هست و این جهان زیباست وین حیات عزیز و گرانبهاست لبخند چشم توست هر چند با تبسم شیرینت آن چنان از خویش می روم که نمی بینمش درست! لبخند چشم تو در چشم من وجود خدا را آواز می دهد در جسم من تمامی روح حیات را پرواز می دهد جان مرا که دوریت از من گرفته است شیرین و خوش دوباره به من باز می دهد...
venoos*m Apr 19, 2012 میان دیوارهای روشن سکوت خانه ای شیشه ای ساخته ام . خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان . خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، سکوت ها. خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی و احساسی به رنگ آسمان . خانه ای که درهایش از جنس نور است و پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند. خانه ای پر از هوای " تو" و نفسی از تبار " عشق " . در هنگامه آمدنت سکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینی زندگی را فریاد می زنند . حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ...
میان دیوارهای روشن سکوت خانه ای شیشه ای ساخته ام . خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان . خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، سکوت ها. خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی و احساسی به رنگ آسمان . خانه ای که درهایش از جنس نور است و پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند. خانه ای پر از هوای " تو" و نفسی از تبار " عشق " . در هنگامه آمدنت سکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینی زندگی را فریاد می زنند . حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ...
venoos*m Apr 18, 2012 سرنوشتم را به ســتــــاره های چشمـــان تــــــو چسباندم یادت هست ؟ آن عصر پاییـــــزی را که روی آینه عکسی از لبـــخند من و تـــو به یــادگار ماند... اگر از دوست داشتن برایت نگویم قلبـــــم جریـــحه دار می شود ....
سرنوشتم را به ســتــــاره های چشمـــان تــــــو چسباندم یادت هست ؟ آن عصر پاییـــــزی را که روی آینه عکسی از لبـــخند من و تـــو به یــادگار ماند... اگر از دوست داشتن برایت نگویم قلبـــــم جریـــحه دار می شود ....
venoos*m Apr 18, 2012 گاه گاهی که نه ....... دل من همیشه دوست دارد که برای تو فقط تنگ شود می زند شور دلم گاه برای تو فقط دوست دارد نگرانت باشد و برای گذر از هر خطر و حادثه ای دیده بانت باشد این دل و دغدغه من
گاه گاهی که نه ....... دل من همیشه دوست دارد که برای تو فقط تنگ شود می زند شور دلم گاه برای تو فقط دوست دارد نگرانت باشد و برای گذر از هر خطر و حادثه ای دیده بانت باشد این دل و دغدغه من
venoos*m Apr 18, 2012 تا به دیروز گمان میکردم رنگ شادی، سرخ است زندگی با همه خوب و بدش قرمز بود ولی امروز که بیدار شدم آسمان آبی بود پنجره آبی بود بال پروانه و حتی گلها شعله آبی، نور هم آبی بود عشق هم آبی شد
تا به دیروز گمان میکردم رنگ شادی، سرخ است زندگی با همه خوب و بدش قرمز بود ولی امروز که بیدار شدم آسمان آبی بود پنجره آبی بود بال پروانه و حتی گلها شعله آبی، نور هم آبی بود عشق هم آبی شد
venoos*m Apr 18, 2012 دلتنگـی من تمام نمی شود همین کـه فکر کنم من و تو دو نفریم .. دلـــتنگ تـــر مـی شوم برای تــــــــــو
دلتنگـی من تمام نمی شود همین کـه فکر کنم من و تو دو نفریم .. دلـــتنگ تـــر مـی شوم برای تــــــــــو
venoos*m Apr 18, 2012 تو را من دوست می دارم... به وقت بارش باران به وقت تابش خورشید به وقت رویش گلها به وقت شوق دیدار صنـــوبرها به وقت خیزش شبنم به روی برگ نیلوفر به وقت ریزش برف سپید از ابر صد پاره تو را ای خوب بی پایان تو را ای عشق رویایی تو را من تا همیشه دوست می دارم
تو را من دوست می دارم... به وقت بارش باران به وقت تابش خورشید به وقت رویش گلها به وقت شوق دیدار صنـــوبرها به وقت خیزش شبنم به روی برگ نیلوفر به وقت ریزش برف سپید از ابر صد پاره تو را ای خوب بی پایان تو را ای عشق رویایی تو را من تا همیشه دوست می دارم
venoos*m Apr 18, 2012 باران .... آسمان بارانی است ، همگی می گذرند ... چتر دارند به دست تا نبارد باران بر سر و صورتشان ، اما ... من تنـــــها و رهـــا گام بر می دارم بی چتر ... و به تــــو می اند یــشم
باران .... آسمان بارانی است ، همگی می گذرند ... چتر دارند به دست تا نبارد باران بر سر و صورتشان ، اما ... من تنـــــها و رهـــا گام بر می دارم بی چتر ... و به تــــو می اند یــشم
venoos*m Apr 18, 2012 باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری غم می گریزد، تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد
باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری غم می گریزد، تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد
venoos*m Apr 18, 2012 می شود برای همیشه به عاشقانه های آرام چشم های تو سفرکرد و برنگشت می شود زیر همین آسمان پرستاره نامم را در شیرینی شهد، با صدایت تکرار کنی و من از شنیدن خودم از تو مثل همیشه نفهمم که من کمی بیشتر تو شده ام یا تو من را به تن کرده ای؟؟
می شود برای همیشه به عاشقانه های آرام چشم های تو سفرکرد و برنگشت می شود زیر همین آسمان پرستاره نامم را در شیرینی شهد، با صدایت تکرار کنی و من از شنیدن خودم از تو مثل همیشه نفهمم که من کمی بیشتر تو شده ام یا تو من را به تن کرده ای؟؟
venoos*m Apr 18, 2012 انتهای همه ی جاده ها را که ب پیمایی به جاده ای می رسی به نام دل... که مسافت انتظار را بی پروا پیموده است... و آبی ترین نقطه ی دنیاست.... اگر دلت هوای خانه ات را کرد، نشانی اش را از کودکی بپرس که ستاره ها را همه شب تا سحر می شمارد....
انتهای همه ی جاده ها را که ب پیمایی به جاده ای می رسی به نام دل... که مسافت انتظار را بی پروا پیموده است... و آبی ترین نقطه ی دنیاست.... اگر دلت هوای خانه ات را کرد، نشانی اش را از کودکی بپرس که ستاره ها را همه شب تا سحر می شمارد....
mani24 Apr 18, 2012 همیشه باش حضور داری در تمام روزهایی که من فکر می کنم زندگی زیباست و زیبایی حضورت لحظه هایم را چه عاشقانه کرده و من با تو زندگی را دوست دارم وقتی هستی آسمانم آبی ست...خالی از طوفان دلتنگی و گنجشکها هم صدای عشقند و آواز خوشبختی می خوانند گلها به رویم لبخند می زنند و نسیم چه مهربان است با من شمعی هستی برای پروانه ای که بی قرار طواف می کند تو را و مهمانی لبخند هاست بر لبهای خاموش چشمهایم را بسته ام و حضورت را با همه وجودم حس می کنم و در سینه فریاد دوستت دارم سر می دهم تا کسی نشنود و نداند راز بودنت را...
همیشه باش حضور داری در تمام روزهایی که من فکر می کنم زندگی زیباست و زیبایی حضورت لحظه هایم را چه عاشقانه کرده و من با تو زندگی را دوست دارم وقتی هستی آسمانم آبی ست...خالی از طوفان دلتنگی و گنجشکها هم صدای عشقند و آواز خوشبختی می خوانند گلها به رویم لبخند می زنند و نسیم چه مهربان است با من شمعی هستی برای پروانه ای که بی قرار طواف می کند تو را و مهمانی لبخند هاست بر لبهای خاموش چشمهایم را بسته ام و حضورت را با همه وجودم حس می کنم و در سینه فریاد دوستت دارم سر می دهم تا کسی نشنود و نداند راز بودنت را...
venoos*m Apr 17, 2012 نگاهم کن که چشمانم رازی را گوید راز. آن لحظه که زبانم قدرت گفتنش را ندارد آری چشمانم به تو می گویند که دوستت دارم
نگاهم کن که چشمانم رازی را گوید راز. آن لحظه که زبانم قدرت گفتنش را ندارد آری چشمانم به تو می گویند که دوستت دارم
venoos*m Apr 17, 2012 می خواهم ستاره را در آسمان بنشانم عشق را در زمین صداقت را در چشمان همیشه عاشق و نام انسان را در نگاه سکوت .
می خواهم ستاره را در آسمان بنشانم عشق را در زمین صداقت را در چشمان همیشه عاشق و نام انسان را در نگاه سکوت .