خاطره بد مدرسه:
روزی که گفتند: به " خاطر مرگ معلم دیکته "، معلم<< دیکته و دینی >>با هم یکی شدند, روزی که "دین دیکته " میکردند، چقدر" کتک "خوردیم
چون که به جای [[عمل صالح]] نوشتیم؛ <<امل سالح>>
گفتیم بجاش بنویسیم "کردار نیک"؟
جواب کردار نیک ترکه بود،
گفتیم: آقا به خدا اینم درسته...
گفت: تو" خدا " میشناسی؟
گفتیم: آقا ما شبا باهاش حرف میزنیم...دوسش داریم
گفت: اونکه فارسی باهاش حرف میزنی "خدا " نیست
دلم شکست...از اونروز ((خدای قشنگمو)) ازم گرفتن...
روزی که گفتند: به " خاطر مرگ معلم دیکته "، معلم<< دیکته و دینی >>با هم یکی شدند, روزی که "دین دیکته " میکردند، چقدر" کتک "خوردیم
چون که به جای [[عمل صالح]] نوشتیم؛ <<امل سالح>>
گفتیم بجاش بنویسیم "کردار نیک"؟
جواب کردار نیک ترکه بود،
گفتیم: آقا به خدا اینم درسته...
گفت: تو" خدا " میشناسی؟
گفتیم: آقا ما شبا باهاش حرف میزنیم...دوسش داریم
گفت: اونکه فارسی باهاش حرف میزنی "خدا " نیست
دلم شکست...از اونروز ((خدای قشنگمو)) ازم گرفتن...