واااااااای یه چیزی واست تعریف کنم..من ترکیدم از خنده..
امشب رفته بودیم خونه همون دختر کوچولویی که اون روز نگهش داشتم...بعد مامانش گفت دخترم میدونه توی سفره هف سین چی میذارن بگوو عزیزم...
بعد گفت اوووم سعیییییییییییییییید....(دوباره کلی فک کرد)...سعییییییییییییییییییییید........سگ مگس........سعیییییییییییییییییید...