fereshte.m
پسندها
5,583

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خو اگه منم می تونم حدس بزنم پس یه جایی همین دور و براس.
    خونه آبجی؟
    مامی خدافظی کرده بودیم من اینو گفتم والا نمیسوختم که اخ چه اشتباهی کردم:cry:
    تو این یه مورد نه.:redface:
    مامی می خوای برات بتعریفم؟:redface:
    فکر کنم حدودا فهمیدی چی شده بوده.:D
    دل بچه ها با ضایع شدن من شاد بشه؟؟:eek:
    اگه واسه من اتفاق بیفته که دیگه پامو تو دانشگاه نمیذارم.:D:redface:
    آخه طرف اتود اون بیچاره رو دزدیده بود!!
    خیلی جالب بود:دی
    واسه اون اولیه(که نمیشه بگمش) مامانم اینقدر به من خندید!!
    گفت اگه واسه خودت توو دانشگاه وقتی می رفتی پا تخته اتفاق میفتاد چی؟؟:redface:
    اینم بود.
    یه بار داداشم سر کلاس بود.
    اتود یکی از بچه هاشون گم میشه.
    بعد طرف نفرین می کنه هرکی اتودمو برداشت پدرش بمیره!!
    هنو این حرف از دهنش در نیومده یکی دیگه از بچه هاشون پاش گیر میکنه به لبه نیمکت پرت میشه رو زمین اتود گم شده از تو جیب جلو لباسش میفته بیرون!!:biggrin:
    اگه پسر بودی برات تعریف می کردم.... .:redface:
    نمیشه بگم بهت.
    ضایس.:biggrin:
    مامی الان یه پیام به کچل(میوت)دادم بد دیدم مثه همون پیامو تو چن دقیقه پیش دادی:دی
    البته اون مال 1 هفته پیشه.
    واییییی الآن که یادم افتاد باز خندم گرفت!!
    خدا بگم چکارش نکنه!!:biggrin:
    البته ما به بعضی پسرا هم میخندیم:دی
    اون دفعه داداشم یه چیزی از مدرسه شون تعریف کرد اینقدر خندیدم!!
    فکر کنم دهنم یکی دو سانت افزایش طول پیدا کرد:دی
    آره!!:biggrin:
    اگه اینا نباشن پــــــَ ما به چی بخندیم؟؟:biggrin:
    الان میره میگه خانم فلانی اینطوری بود پیش همه ابروم میره
    ازش پرسیدم اصول از چه منبعی استفاده میکنی واسه امتحان جواب نداد :mad:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا