آقا ما طبق معمول اتاقمونو تاریک کردیم در حالی که داشتیم یخ می بستیم گرفتیم که بخوابیم مثلا.
بعد من کلا عادت دارم ساعت 4 صبح بخوابم.
حالا هی این ور و اونور می کنیم که خوابمون ببره.
یه چیز مزاحم هم بود اتفاقا تو جام.
منم گفتم بی خیالش!

مثلا چی میتونه باشه؟
بعد 1 ساعت که هنوزم بیدار بودم کنجکاو شدم ببینم چیه.
حالا که دست می کنم ورش می دارم میبینم یه قیچی از اینا که سرشون کجه،دقیقه توو کمرم رفته بوده منم گرفتم راحت روش خوابیدم!!

می بینی مامی.این امتحانات از ما یه مرتاض ساخته!!
