تو با پیشانی پاک نجیب خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است....
تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت...
تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت
که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است....
خواهی رفت
و اشک من ترا بدروردخواهد گفت...