بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
تا حالا بهش دقت نكرده بودم ميدونستي من عاشق اين شعرم امروز يه هو چشمم بهش افتاد.
تو نمیدونم شمارشش رو فراموش کردم!
بهرحال اگه میخوای دیگه تبرم رو نبینی رو اعصاب بنده تاتی تاتی نکن!وگرنه ... آنچه میشه که نباید بشه...
هی اشتباه میکنی و میگی ببخشا
حواست باشه این دفعه چندمه دارم میبخشم(چقد من بزرگوارم آخه:دی)باید به مشخصاتم بزرگوار رو هم اضافه کنم نظرت چیه؟
والا منم یه زمانی یه چندصدتایی دوست داشتم!
ولی خب فقط اسم دوست رو یدک میکشیدن دیگه.همینطوری مثلا یه تازه وارد میاد بعد میخواد لیست دوستاشو زیاد کنه درخواست میده و مفهوم زیبای "دوست" رو خراب میکنه
ولی اینایی که هستن واقعا دوستن واقعا
نه بابا عیب نداره ...
خب الان که دارم زبانش رو یاد میگیرم
تصمیم به رفتن هم دارم تا باز ببینم چی پیش میآد دیگه،ولی کلا الان حس ادامه تحصیل ندارم خسته شدم یه جورایی
خواهش میکنم عزیزم...
خب من فوق دیپلم گرفتم واسه ادامه تحصیلم میخوام برم ایتالیا...یعنی که دیگه اینجا درس نمیخونم.
آره این رو پارسال بود فکر کنم یکی از دوستام بهم داده بود ولی این تایپک رو هم دیده بودم
چی رو قاط نزنم؟