کاش میموندیو نمیرفتی......دلم گرفت داداشی اشکال نداره چون تو ازم ناراحت شدی بزار دلم بگیره...ولی من بیتفاوت نیستم و نمیگم بیخیالت چون داداشمی میخاستم اروم شی.....خوب بخوابی ...باباییییییییییی عسیسم
داداشی باز داری اشکمو در میاری....مگه من چی گفتم....بخدا چون نمیخام وقتتو بگیرم و ترسیدم شاید ناراحت بشی در مورد اون ازت بپرسم نپرسیدم فقط همین وگرنه میدونی که چقد فوضولم اگه اجازه بدی بپرسم چون دوست ندارم ناراحتت کنم وا3 همین اجازه میخوام
همون اقاهه که شاعر میگه شبا که ما بیداریم اقا پلیسه لالا کرده ما دنبال شکاریم اون رفته لالابتنه....بگم بیاد ببرت همونجا که نی بزنی؟ ....بابا زن جدید داداشی سربازه که تو نخبه هستش میگم از وقتی امده است برادر ناصر مارا دوست نمیدارد نقطه سر خط ...داداشی چیه ریپیت میزنی برو دلکوتو عوض کن...چی انداختی بالا راستشو بگو چیزی زدی بیا تو باغ
داداشیم چی شده؟کوجایی؟من امشب خیلی لالا دارم ولی موندم تا تو بیای ... چی شد یهو رفتی بی خداحافظی؟.....خدای نکرده اتفاقی که نیوفتاده....بیا بخدا دیده نمیگم بدبدبدبد بیا دیده
ااااااااااا واقعاااااااااا اگه اینطوریه داداشی تو 1کم سلیس محلی صحبت کن مثلا همون جمله.....البت بیشتر از خودم دلگیرم که تا امروز فک میکردم خیلی باهام راحتیو همه چیو بم میگی ومحرمم میدونی ولی .وقتی پیاماتو با سمانه خوندم فهمیدم چقد پرت بودم چقد دلت پر بود از همه بدتر که نمیتونم درکت کنمو ناراحتتم میکنم...اشکال نداره امیدوارم فقط خوش و شنگول باشی...راستی این هفته که تموم شد ازت راضی بودن بازم میری؟داداشی گلم