ای جاااااااااانم رزا
مرسی
مرسی
-
آخ گفتی رزا
این پوست هم دردسریه
والا
آواااااااااااااااا ! :love: بیگیـــر که اووووومد :D
اوه اقا صدیق چقد گیر میدین
من که لو نمیدم
رزا با منی ؟
من بعد از اون دعوا دیگه پروفش نرفتم و نمیرم و نخواهم رفت
بهش گفته بودم دیدار به قیامت
صدیق ما مواظب پوستمون هستیم
شوما نگران نباش . من که کلی دنگ و فنگ دارم :دی شدیدددددد
جون من خون خودتو کثیف نکن
زیاد سر به سرش نذار . اینجوری راحت تره .
منم وقتی دیدم اینجوریه و اخلاق خاصی داره دیگه پروفش نمیرم
کدوم مدیر رو میگی ! سر بعضیا چه بلای میاری؟ منو بگو که به فکر پوست و سلامتیت هستم ! بی معرفت هق هق هق ... هق
رزا شیطونه میگه به بعضی ها بگم : بیشین بینیم باو
یه دفعه همون بلایی که سر اون مدیر اومد ، سر اینم بیاد
برین بخوابین بچه ها خوب نیست دخترا تا دیر وقت بیدار بمونن
@};-
نه . نرو . تازه من اومدم
هِــــــــــــــــــــــــی روزگار
چی میگی تو آوا ؟
هیچی رزا بیخیال
بچه ها من برم بخوابم یا نه؟
چی رو میگی آوا ؟
متوجه نشدم گلم
چرا خسته شدی بق بقوووو ؟
اقا صدیق بد جوری مشکوک میزنین هــــــــــا
@رزا
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم =)))
خسته شدم
خدا بد نده معصوم جون
خوف بخوابی
رزا فکر کنم بدونم کی رو میگی
باشه عسیسم . برو بخواب معصومم . خوف بخوافی
معصوم ؟
گلم . کجا رفتی ؟
ما همیشه دعوا داریم با هم . نه من باورم میشه که دوسش داشته باشم نه اون . پس از دست هیچ کس کمکی بر نمیاد
نرید همه جا جار بزنیدا . اون موقع خونتون حلاله
سرم درد میکنه اخه، میرم سعی کنم بخوابم
معصوم؟؟؟؟؟ کجا ؟؟؟؟ وایسا دور هم خوش میگذره
چــــــی؟؟؟ همسر واسه داداش من ؟؟
مگه اینکه تو خواب ببینه
اول باید از خواهرش رخصت بگیره
که منم حالا حالا ها رخصت نمیدم
راستی معصوم کجا غییش زد ؟؟
همممم ! کی بود این طرف؟ غیرتیم نکنین ! میخوای برم بزنم شل و پلش کنم که بیات بیفته به پات رزا؟:دی
منم شوخی کردم، من همه جا بی دعوت میرم :دی
الان واقعا دارم میرم، شبتون خوش
رزا
رزاااا ؟ خواهر ؟
بیا برام تعریف کن تو پ.خ
بگو کی قاشق شدی :دی
اهوم خوندم رزا جان تو هم وضعت وخیمه انگاری حالت خرابه تو هم ! هی هی هی روزگار ! :دی
دنبال همسر واسه داداشی اوا؟؟ :دی
پنجره اتاق من که بازه :دی
نه عسیسم . من نه
گاهی…
تنها پل رسيدن بين تو و من،
حجم يک پنجره را دارد
“باز کن پنجره را”
و صدای قدمهايت را روی قلبم
تکرار کن…
“باز کن پنجره را”
و بيا آرام.
روی ابهام يک رؤيا
خيالم را قاب کن
و کنار پنجره بگذار.
“باز کن پنجره را”
“اينجا همهء لحظه‌ها آبی است”.
آخ رزا
ناقلا تو هم ؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...