کار شیرین به جهان شور برانگیختن است
عشق در جان کسی ریختن است
کارفرهاد برآوردن میل دل دوست
خواه باشاه درافتادن خواه باکوه درآمیختن است
رمزشیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست
آن که آموخت به مادرس محبت می خواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب وتابی بودت هر نفسی
به وصالش برسی یا نرسی
"سینه بی عشق مباد"