Atena-t67
پسندها
133

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به یقین میتونم بگم هیچی از تو دردرونم نیست که باعث شه دلم رو سیاهی فرا بگیره.
    من تورو لازم نیست ببخشم ولی برا اینکه خوابای قشنگ ببینی جای چش غرههای وحشتناکم، میگم که بخشیدمت اره بخشیدمت آره.
    آره تو میتونی بری. برو و یه شام خوشمزه بذار که من این انگشتام به نظرم خیلی دراز شدند و باید از فرط خوشمزه بودن غذات انگشتام رو هم بخورم کوتاه شن.
    آتی جان. میسی که بودی.. و یه حس خوب باز دارم الان که باهات صحبت کردم..
    برو منم رفتم بای و بای بازم بای
    باشه حتمنننننننننن
    اه بهت نگفته بودم که من چش غره که میرم تو خونه همه بچه هارو میترسونم با درشت کردنشون؟
    البته نمیخوام که تورو هم بترسونم تو که بچه نیستی البته و شولوغی نکردی که هنوز.
    هی ابجی هی آبجی همش اه جانگداز داره نیمدونم میاد چرا..
    بعدن یه روز مفصل میشینیم و باهم راجعش صحبت میکنیم. کامل و بی انتها صحبت میکنیم.
    میگم که ابجیم الان بهم اجازه یمده که برم پروژه کاراموزیم رو تموم کنم دیگه؟
    آره میتونم برم
    میشینم که اجازه صادر بشه.و وگرنه که هر وقت گفتی میرم.
    داداشا فرصت طلبن ها حالا که این رو گفتی منم اینجوری میشم چارچشمی...
    من یعنی من یعنی خود من نه نمیخوام اصلن دیگه حرفی زا رفتن بزنم به شرطی که تو هم این کلمه رو پاک کنی از قاموس زندگیت... میدونم تو هنوز در موضع بحران قرار داری هنوز باید مواظب خودت باشی و اینکه افکار منفی در تو به هیچ وجهی نباشه. یادمرفت که بهت بگم هر جا گلی دیدم به خاطر اردیبهشتی بودنت بهت هدیه خواهم داد.. مرسی که این رو گفتی...
    آبجیم؟ میگم تونستی تو اعماق وجودت هم اون کدورت رو که یه ذره بود نسبت به من پاک کنی یا اینکه تا پای خشک شدنه زبونم التماس کنم اونوقت.
    آتی آتنا آتناااااااااااااااا
    ببین. یه مین ببین من رو. تو نذاشتی این محدب بشه باور کن. تو تلاش خودت رو کردی و من هم فهمیدم که با زور و سعی فراوون اینکارو کردی(علی رغم میل) این کارت برام ارزش داره. خب اون ندا این بود که ترک کنم این صفحه رو برای مدتی نا معلوم تا شاید بتونی راحت تر باشی از نق زدنای بیمورد من در مقام ابجی داداشی.
    من من دوست ندارم بازم ازت بشنوم که داغون بودی و اتفاقای ناخوشایند برات افتاده
    میخوام که هیمشه بدونی من هم هستم تو یه گوشه از نا ملایمات زندگیت. میدونم این حرف چرندی شاید برا تو باشه. ولی برا من همین که به خودم بقوبولنم تونستم تورو همراهی کنم خیلی زیباست. نمیخوام این رو از من بگیری. و نمیخوام تو رویا هم اگر شده ابجیم رو سر هیچ از دست. بدم. من سکوت میکنم
    گاهی من باید سکوت کنم من حرفام رو بخاطر اون دو تا پیرن پاره ای که بمرور زمان به اون حال در اوردم میزنم. و میدونم که گاهی نمیتونم جوونا رو درک کنم.
    هی خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    نه از توبی احترامی ندیدم چون این رو مساوی با خود خواهیه و برابر با این میدونم که دیگران رو پایین تر بدونی و فرض کنی و اینکه و اینکه و اینکه ادم بدبینی باشی.
    درسته این پسندیده ترین اخلاق در نزد آدمهای خوش قلب میتونه باشه.
    خباون ندا یه ندایه بد بود . نباید بگم. کنجکاو نشو. این چیزیه که گاهی و اونم در این مواقع درونم رو پپر میکنه.. چیزی شبیه کشته شدن مسیح بر سر دار تا اینکه تطهیر بشه.
    تو حق داری خب من ببخشید من ببخشید دیگه..
    اخه من در مقام برادری حس کردم میتونم اونقدر راحت بهت این رو بگم که تو نتونی برداشت اونجولی داشته باشی.
    هی خدا یه حسی داره بهم ندا میده
    یه حسی داره بهم ندا میده
    نذار این ندا محدب بشه در درونم.
    نههههههههههههه
    این یه حالت ذاتی در ادماست.
    من هیچوقت یان رو نخواهم گفت هیچوقت
    bebakhshid dir javab dadam
    man terme 4 hastam
    ishalla arshadam be rahati ghabool shid
    ozr mikham man bayad beram chon mamamanam karam dare
    bazam bebakhshid felan bye
    khahesh mikonam
    khoda kone khoob begzare
    khbaram salamati
    mitoonam beporsam terme chandi?
    سلام ابجی اتی
    خوبم مرسی قابلت رو ناداشت که این عکس ناقابل.
    خب اون هان؟ هیچی خودت که میدونی داداشی گاهی چقدر میتونه نگران ابجیش باشه و نگاهی بندازه به دوو بر ازی واضح تر یدگه نیمتونم بگم دیگه
    سلام..
    مرسی واسه این حس خوبی که نسبت به آدمها و شاید من هم داری باعث افتخاره که یه خاطره به زیباییه دوستی با تو داشته باشم تا ابد ... ابجی اتی.
    خدا سایه شوم غم و ترس و بیداد و ناراحتی رو از سرت دور بدارد انشاللا.
    آره از حجم نوشتارای صفحت معلومه که کم توجهی
    merc mamnoon biroone bashgaham khoobe
    man mamoolan sobha miam
    che kahabarkhosh migzare?
    ممنون که قبول کردی درخواست دوستیمو
    ایشالا دوستای خوبی واسه هم باشیم
    اره باشه برو
    نه من باشه لی راست میگی
    برو و من هم داره خوابم میاد
    منم باید شاید برم.
    بای تا روزی دیگه که خدا قسمت کنه ببینمت.
    باید رو انموضوع فکر کنیم که چرا
    مرسی ولی من از همون روزای اول به اینکه بهترین آبچیه دنیایی ایمان اوردم. بگذریم زندگیه دیکه این خاطراتاین افکار و این روزای خوبی که کنار هم بودیم تو سراسر این سایت برام یادگار میمونند . گرچه ممکنه بعد از مدتی دیگه نتونم ببینمت ولی مطمئنم که یا همین حرفات زندگکی خواهم کرد.
    راستی این اعتمادت من رو اخرش نیست و نابود میکنه ها. من ادم مغروری نیستم ولی الان دچارش شدم دیگه و رفتتتت
    خب نمیدونم چیکار میکردی که.
    ای میدونی آتی به صورت خیلی محو یادم اومد اون اولین باری رو که توورو دیدم تو این سایت.
    ولی تایپیکش اصلن به ذهنم نمیاد.
    مرسی مرسی بازم مرسی خب. من که همش قبولت دارم. بیمن و من بیتو شاید خیلی سخت تر باشه. همیشه ماها به یه امیدی تو این دنیا زندگیه عادی میکنیم و وقتی امید آدم آبجیه خوبی چون تو باشه که واقعن ادم احساس میکنه خوشبحالشه.
    هی روزگار. /چیزی نیستا همینجوری اه غمجینانه کشیدم/
    من دلم اندازه تک برگ کاغذ کاربن نازکه. حتمن اینکار رو میکنم من مثله یه بید مجنونم که با نسیمی هم تکون میخورم حتمن. پس نمیتونی اینگار رو با من بکنی...
    مرسی که آتی خوشحاله مرسی که اتی میتونه ببخشه.
    آره بدبین هم باشم لااقل برا بهترین ادمای تو رندگیم دوست ندارم که یاداور حسهای بد و نافرجام و رو به زوال بشم.
    نه به خداااااااااااااااا
    من اتی رو مسخره نمیکنم من اذیتش نمیوخام بکنم با تبلور افکار اینطوری تو ذهنش که. این یه آرزو بود یه حرف واقعی که میخوام حتمن روی بده واللاهی.
    یعنی اگر ببینم که از چارراه خط قرمز بخوای بی محابا رد بشی زودی منم میرم طبقه سوم یه ساختمون خشنکه خودم رو پرت کنم کف افسالت
    مرسی چر حل شدنی نباشه؟
    همه چی راه حلی داره برا خودش همه چی داره
    وای راست میگی؟
    یکی نیست بهم بگه" بابا تو دیگه کی هستی بابا تو دیگه کی هستی"
    خب خوشحال شدم و کلی رو این صندلیه چوبیم به نشانه غرور جابهجا شدم.
    گفتم که نصف غصه هام تو بودی و اینکه ارشد میری و اخرش به انتهای شیرین یمرسی یا نه.
    نصف دیش رو نگفتم که هنوز.
    ولی میدونم وقتی نوری از امید از جانبی به ادم بتابه همه تاریکی هارو بیرون میکنه حتی از گوشه های درون آدما.
    چرا نتونی که.
    اصلن این رو بگم که اگر نتونی من هم در جا خواهم زد. حالا خودت میدونی و من.
    اخه تو یه اسوه نظم و درسخوندن و مهربونی ای و ابجی بودنی برا من اینقدر صریح و دلخواهانه تاحالا نتونستم به کسی بگم ابجی..
    حالا کجای غصه هام رو دیدی که.
    خداروشکر که خوفی اجی..
    خب عیب نداره من میدونم که قبول میشی دیگه چهع غمی دارم. نصف غصه هام این بود که تو هم بری ارشد بقیه غصه هام رو هم باد یه روزی میاد و میبره.
    چرا درست نخوندی میگی؟ این یعنی چه!!
    سلام سلام صد تا سلام
    خوبم مرسی. امروز در چه حالی!!
    اه راستی تو الان داری برا ارشد میخونی یا اینکه قبول شدی؟
    زود بگو که شیرینیش رو ازت بگیرم.
    -اره خیلی ترسناکم من.
    عکسم روی بیشتر قندونای دنیا نصب شده ات بچه ها بهش دست نزنن خب.
    زیبایی درون با قیافه ظاهری در مورد مردا ارتباط معکوس داره البته..
    یعنی من نسبتن فکر کنم از نظر درونی خشن نباشم ولی ظاهرن وحشتناکم خیلیییییییی
    ابجی ابجی اجازه میدی من برم؟
    یه کاری برام پیش اومد. ببخشیدددد تورو خدا.
    ایشاللا هردوشون رو به سلامتی طی کن و ارشد رو قبول شی ابجی
    از خدامه که یهروز تورو در قله های رفیع موفقیت ببینم. این حق توئه و این ارزو باوریه که درونم رو واقعن پر کرده
    میسی که بودی میبینمت باز بزودی حتمن.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا