تو به این میگی شیرین زبونی؟؟؟؟
این زبون تو امون منو بریده
کم از صبح تا حالا ریز و درشت بارم کردی؟
این زبون تو امون منو بریده
کم از صبح تا حالا ریز و درشت بارم کردی؟
-
:surprised: :surprised: :surprised: :surprised: :surprised:
http://www.www.iran-eng.ir/converse.php?u=130031&u2=32495
اصلا حالا که اینجور شد من که اصلا قصد مزدوج شدن نداشتم ولی خوب باید آستین بالا بزنم .
تو تغییر نمیبینی من میبینم
بله من حواسم به خیلی چیزا هست
خوب من که خودم یک نفرم ، دیگه سمیرا هم باهام میاد . نفر سوم را از کجا بیارم آخه ؟
سیمان رو اوگی....حتماً انجام میدم
اما قبلش یه کار واجب دارم
اینکه زبونتو بذارم لای در و محکم در رو بکوبم که بسته شه
برادر جان، زمانیکه داری خاک خونه رو جارو می کنی، اون گوشه اتاقت و جارو نکن، اون خاکی که می بینی این بنده حقیره که واسه زیارتت اومده اون گوشه نشسته.
ريتنگ چيه
سلام رو ماه نشستت
خوبم از احوال پرسیای شما
من نمیام اون طرفا تو هم خوش به حالت شده ها
الان چیزیت نیست ولی اون روز با اون جوابت یه چیزیت بود
امیر دیگه میشناسمت
تو خوبی؟
ترسيدي
تا حالا شده بری بیرون قدم بزنی بعد ببینی یه نسیمی می وزه و خس و خاشاکی جلوی پات با اون باد این طرف و اون طرف میره؟ خوب اون من بودم دیگه امیر جان
خجالت نمی کشی سر به سر بچه میگذاری ؟
از سنت خجالت نمی کشی از اون قد و قواره ات خجالت بکش .
امیر نمی دونی چه املتی بود
فقز نمی دونم چرا من جدیداً سیرمونی ندارم
اون موقع که املت خوردم
الان هم جات خالی یه نون و پنیر زدم
اما هنوط گشنمه
پس کی وقت نهار میشه؟
منتظرت اين بود که من که نمي تونم حالتو بگيرم سميرا تو هم چند وقته حالمو نگرفتي نمي تونم کار کنم
بیچاره تر از من تو تمام این کهکشان یافت می نشود!! گشته ایم ما!!
بله بله کی گفته من چاخم .
اون داداش پژی خودت چاخه .
راستش برای موسسه خیریه گفتیم ببینیم بچه های جدید و تازه نفس چکار می کنند .
ولی ظاهرا باید یک کودتا انجام بشه .
اگه می دونستی چه جوری بیچاره تم این حرف و نمی زدی!
اونا رو بیخیال
رئیس امروز تهران نیست
اگه بدونی اینجا په بساطیه
همکارا دارن املت درست می کنن
واااااااااای دهنم آب افتاده
سلام و صبح بخير آقا اميدچطوري ؟؟؟
نه بابا
وقتی میرسم شرکت اول سایت رو چک می کنم
بعد صبونه می خورم
بعدش هم دیگه همه به قیافه ی من عادت می کنن
بعد از نهار هم که دیگه نمی صرفه صورتمو بشورم ، فقز وقتایی که کشک بادمجون یا میرزا قاسمی با سیر فراوون می خورم ، مجبور میشم مسفاک بزنم ، دیگه خواسته نا خواسته صورتم هم شسته میشه .
نابودم نکن با این حرفات. ذلیلتم برادر.
علیک سلام ، خجالت نمی کشی نمی ایی به من سلام کنی ؟
نه خجالت نمی کشی .
آفریقا بد بوی .
خرابتم برادر. صبح بخیر. چه می کنی؟ اوضاع و احوال خوبه؟ از برادر سرباز ما چه خبر؟
سلام بر بابا برقی ِ بزرگ
خوبی امیر جان؟
من به یه تجربه ی نوینی دست یابیدم
اینکه هرچی زودتر از خونه میام بیرون ، مترو بیشتر تاخیر میکنه و من دیرتر میرسم شرکت
و تصمیم گرفتم که دیرتر از خونه بیام بیرون که زیاد تاخیر بهم نخوره و همون تایم خط قبلی برسم شرکت
در هر صورت من دیر میرسم شرکت
اما با تصمیمی که گرفتم می تونم 7 دقیقه بیشتر بخوابم و با دست و صورت نشسته یا گربه شور شده بیام سر کار و این پیروزی بسیار بزرگیه برای من
امیر چی شده؟نبینم این جوری باشیا
دوست دارم همیشه اون امیر شاد و شنگول و شیطونو ببینم
خرابتم برادر. حال و احوالت چطوره؟
سیم کشیت که قاطی میکنه کاملا مشخصه
تو از سیم کشی بنالی دیگه من چی بگم؟
نه والا پیدا کردی واسه منم رزرو کن یا همه سیمامو عوض کنه یا به کل قطع کنه -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
