kajal4
پسندها
1,244

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • 27 سالمه اما اون شور مربوط به 20 سالگی
    الان کمرنگ شده ، اما به خاطر دوستایی که لطف دارن
    اون تاپیک ادامه داره
    شما هم هر وقت دوست داشتید یه چیزی بنویسید
    خوشحال میشم
    تو مهربان بودی
    آغاز ماجرا ،
    اما
    چه سخت تشنه ی جام محبتت بودم ...
    سخن تمام نشد ،
    ختم ماجرا پیدا
    امید با تو نشستن
    تلاش بی ثمری بود
    چه ، کوشش شب و روزم
    بسان شخم زدن روی سینه ی دریا
    و استغاثه به درگاهت
    گره به باد زدن ،
    و همچو کوفتن آب بود در هاون
    مرا رها کردی ؟
    مرا به مسلخ سلاخان
    رها چرا کردی ؟
    راستی شعر مرا می خوانی؟
    نه دریغا، هرگز
    باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی....
    سلام مجدد
    خوب با کار ما و ذمینه فعالیت من اشنا هستید من دقیقا کارم در همین زمینه هست که فرمودید
    از کدوم مطلب بیشتر خوشتون اومد.
    این متنها یادگار دوران نوجوونی و جوونی که خیلی دوسشون داشتم
    شگفتی نیست؟
    که نیلوفر چنین شاداب در مرداب میروید؟
    این حقیقت است که از دل برود یار چو از دیده برفت . . .

    گفته بودم که از دل برود یار چو از دیده برفت
    سالهاست که از دیده من رفتی و لیک
    دلم از مهر تو آکنده هنوز

    گرچه از فرط غرور اشکم از دیده نریخت
    بعد تو لیک پس از آن همه سال
    کس ندیده به لبم خنده هنوز

    آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
    گر که گورم بشکافند عیان می بینند
    زیر خاکستر جسمم باقیست
    آتش سرکش و سوزنده هنوز

    :crying2:
    ایستاده ام ...

    و رفتنت را نگاه میکنم ...

    هرچه باداباد ...!
    این آخرین خواهشمه...دیگه برنگرد
    همین امروز تمام خاطره اتو به باد سپردم...
    من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است...
    هی فلانی
    زندگی شاید همین باشد
    یک فریب ساده وکوچک
    آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
    جز با او جز برای او نمیخواهی
    من گمانم زندگی باید همین باشد...
    بعضی حرف ها گفتنی است
    بعضی نوشتنی
    و بعضی هیچکدام
    این روزهابه هیچ کدام نزدیک ترم انگار...!
    بازگشتی در کار نیست

    یک بار که بروی،

    برای همه ی عمر

    رفته ای !

    حتی اگر برگردی...
    چه زندگی سیراب و سرشاری است که آدمی در کنار معشوقی دلخواه زندگی کند، بی آنکه رنج تحمل کسی را داشته باشد(دکتر شریعتی)
    دموکراسي مي گويد : رفيق حرفت را خودت بزن ، نانت را من مي خورم! مارکسيسم مي گويد: نانت را خودت بخور ، حرفت را من مي زنم! فاشيسم مي گويد : نانت را من ميخورم ، حرفت را هم من مي زنم ، تو فقط براي من کف بزن! اسلام حقيقي مي گويد: نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من براي اينم که به حق برسي! اسلام دروغين مي گويد: تو نانت را بياور بده به ما ،ما قسمتي از آن را جلويت مي اندازيم و تو حرف بزن ... اما حرفي را که ما مي گوييم بگو! دکتر علي شريعتي
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا