Matrix

Matrix

عضو جدید 34 از خیلی دور ، خیلی نزدیک
عضویت
آخرین بازدید
ارسال ها
2,820
پسندها
1,518
امتیاز
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • eder
    سلام سروش

    سری به ما نمی زنی!!

    اون روز که گفتی ، باعث شدی بیشتر بچه ها کتاب قلعه ی حیوانات رو بخونن ! نمی دونستم چه کتابیه . دیشب دانلودش کردم و پرینت گرفتم و ...... ! واقعا عالی بود!

    دمت گرم
    G
    می بینی سروش
    ما ها خیلی زود همدیگر رو پیدا می کنیم
    مهم نیست که کجا هستیم
    مهم اینه که اگر بخواهیم پیش هم هستیم
    خيبر
    سروش تو میترسی و من وحشت دارم..
    تو تازه ترسیدی ولی من ماه هاست که به لرزه افتادم.
    شاید اشتباه میکنم..چیکار کنم؟!
    تو بگو؟!
    وقتی توهین میکنن..چقدر صبر کنم جلوی توهین؟!
    من هنوز مثل خودشون حتی دهن باز نکردم..
    خيبر
    سروش جان فکر میکنی من دوست دارم از این نوع برخوردا؟!
    بعضی اوقات ادم به این نتیجه میرسه که هیچ راهی نیس.
    جز اینکه همونطوری پاسخ بدی که بهت پاسخ میدن.
    @f@f
    سلام خیلی خوشبختم .من با دیدگاهای شما حال میکنم .مر30
    @f@f
    eder
    در مورد کسانی که میان و بد جنبش رو میگن تا حدودی باهات موافقم . خدا می دونه که به چی تهدیدشون کردن. اما بازم اگه آدم جونش کف دستش باشه از راهش بر نمی گرده!
    حتی یکبار یکی از این خبر نگار های طرف دار نظام گفت (یادم نیست کی بود) : "زمان شاه افراد زیر شکنجه می مردنند و از اعتقاداتشون بر نمی گشتند اما توی جنبش هر رو شاهد عقب نشینی یک عدع هستیم. کسی که حرف و مواضعش رو عوض کنه پیداست که اهدافش مادی بوده"
    لیلی جون
    واقعیه یا اسم مستعاره ؟
    راستی این خیلی دور خیلی نزدیک ، یعنی کودوم شهر ؟
    لیلی جون
    Matrix


    "البته آبجی باید خیلی حواست رو جمع کنی که طنز انتقادی با توهین همراه نباشه..."

    چشم قربان . سعی می کنم :gol:
    لیلی جون
    به خاطر تشکرهایت و اینکه جنبه ی طنز انتقادی داری .
    خوشحالم که خوشحالی
    eder
    سلام داش سروش

    سالار میدونستم ناراحت نمی شی مگر نه بهت نمی گفتم;)

    اما بخدا اینقدر تو ای تلویزیون این سران اصلاحات رو آوردن که به جنبش خیانت کردن ، آدم نمی دونه که به کی اعتماد کنه!!

    بدم نمی یاد یکم با یه دوست خوش نام بحث کنم تا اگه اشتباهی می کنم اونو رفع کنم.

    اما اینجور که متوجه شدم تو بیشتر میانه رویی ! نه؟

    همین جا هم بهت بگم من عددی نیستما
    m0nire
    ** برنامه مؤسسه خيريه ويژه عيد نوروز**

    اگه لطف کنین و کمک کنین ممنون میشیم
    خيبر
    اگر اجازه بدی برم بخوابم..
    خیلی خسته ام و میخوام زندگیم رو درست کنم..
    باهات حرف دارم..اصلا شاید همدیگه رو بزودی دیدیم.
    خيبر
    سروش ببخش تشکر ندارم مگرنه مینداختم ته پستت..
    خلاصه تشکرای ما همگی مختص شماس.
    eder
    داش سروش

    خوش حال می شم اگه بهم بگی که فکر میکنی برداشت من از سبز بودن چیه :que:
    eder
    سلام داش سروش

    یه نگاه به پست هات انداختم

    امیدوارم تو هم مثل اون دوستمون از انتقادی که کردم ناراحت نشده باشی !!

    یه جواب همون جا برات گذاشتم

    موفق باشی:gol::gol:
    خيبر
    سروش جان..
    من حرفی برای مباحثه ندارم ولی راستش اینجا دوست ندارم..این راست کلامه..
    اینجا دیگه واسه من شده تفریح..اون وقتی رو که میزارم برا اینجا دیگه دارم کم میکنم..
    در ضمن..ادمین داره یه کارایی میکنه که من باید همراهش باشم..من به این بیچاره فشار اوردم اینکارارو بکنه اونوقت بیام خلاف حرف خودم و کار اون کاری رو بکنم؟!
    من هرگز درخواست تورو رد نمیکنم چون از ته دل قبولت دارم..
    ببینم اگر دعوتت کنم مناظره یه جا میای؟!
    تو محیط واقعی.
    نگين...NeGiN سبز
    خدا گفت: زمین سردش است.چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟
    لیلی گفت:من.
    خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.
    سینه اش آتش گرفت.
    خدا لبخند زد.لیلی هم.
    خدا گفت :شعله را خرج کن.زمینم را به آتش بکش.
    لیلی خود را به آتش کشید.خدا سوختنش را تماشا میکرد.
    لیلی گر میگرفت.
    خدا حظ میکرد.
    لیلی میترسید.میترسید آتش اش تمام شود.
    لیلی چیزی از خدا خواست.خدا اجابت کرد.
    مجنون سر رسید.مجنون هیزم آتش لیلی شد.
    آتش زبانه کشید.آتش ماند.زمین خدا گرم شد
    خدا گفت:اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود...
    S H i M A
    همه چیز امن و امانه خدارو شکر...

    ترم آخرم اگه خدا بخواد!!

    شما چه کردی؟ یادمه اون موقع دانشجو نبودی.نه؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا