haj morteza
پسندها
2,145

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چرا مگه همت و باکری چطور بودن, که راه بنی عباس ,راهشونه؟
    که این طور , راه شهید حمت و بقیه دیگه...
    راستی حاجی منم با نگین موافقم , اگه تو مسابقه جدا شرکت کنی , اول می شی ...
    منظورم الکترونیک 2 بود , هنوز پاس نکردی؟ انقدر شیرینه....
    راستی داش مرتضی تو بسیجی بودی؟ الانم هستی؟
    حاجي ببينم اين عكس جديده چيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    س پ ا ه ؟؟؟؟؟؟؟
    حاجي نفروشيمون ( شككك ترس )
    وای , L2 که عالیه ,با اینکه قدرتیم ولی عاشق این درسم , ایشالله که موفق باشی داش مرتضی
    سلام حاجی , آره منم بابا برقی ام :d ترم 6 , گرایش قدرت , البته دانشگاهه شهر خودمون (بابل)

    مرسی حاجی که قبول کردی
    سلام
    اخه خيلي شوخي كردم
    گفتم شايد ناراحت شده باشين
    قصدي نداشتم
    .
    .
    .
    .
    ولي فكر نكني ديگه نميكنما :d
    حاجي راستي يادم رفت
    منو حلال كردي ؟؟
    بابت اونروزا و اون حرفا
    .
    .
    .
    خوب اگر كردي كه هيچي اگر هم نكردي حلال كن :d


    .
    .
    .
    ولي فكر نكني من ديگه شيطوني نميكنما :d
    دوباره سلام
    بابت ديشب عذر ميخوام يه دفعه اي رفتم
    خوبي حاجي ؟
    حاجي غيبت خورديا
    چرا نبودي
    كجا بودي خوب ( عصباني )
    بچه ها خيليا پيداشون نيست
    باشگاه هم مثل قبل نيست شماها كه نيستين
    آخرش هم چه خبر مبرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
    :d
    آخه گفته بودی یه عده میان تو پروفایلت و باهات بد حرف می زنن.
    بازم هرچی خودت دوست داری.
    به داشی خودمون چقد دلم واست تنگ شده بود...
    ای بابا خیلی گیرم داش خیلی...
    راستی چه خبر مبرا از...
    تو مثل . . .
    مثل اون موج صبوري كه وفاداره به دريا
    تو مهمي مثل حقيقت مهربوني مثل رويا
    چه قدر تازه و پاكي مثل ياساي تو باغچه
    مثل اون ديوان حافظ كه نشسته لب طاقچه
    تو مثل اون گل سرخي كه گذاشتم لاي دفتر
    مثل اون حرفي كه ناگفته مي مونه دم آخر
    تو مثل بارون عشقي روي تنهايي شاعر
    تو همون آبي كه رسمه بريزن پشت مسافر
    مثل برق دو تا چشمي توي يك قاب شكسته
    مثل پرواز واسه قلبي كه يكي بالاشو بسته
    مثل اون مهمون خوبي كه ميآد آخر هفته
    مثل اون حرفي كه از ياد دل و پنجره رفته
    مثل پاييزي وليكن پري از گل هاي پونه
    مثل اون قولي كه دادي گفتي يادش نمي مونه
    تو مثل چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون
    تو مثل يه آشنا تو غربت واسه يه عاشق مجنون
    تو مثل يه سرپناهي واسه عابر غريبه:warn:
    خدا نکنه داداشی
    دستش درد نکنه سارا ... خوب کاری کردی حاجی
    اصلا من می گم برگردید همین جا... اینقدر این آبجی بزرگتون رو زابراه نکنید، گناه دارم به خدا
    به به داداش مرتضی خودم
    خوبی حاجی
    مرسی عزیز... از این طرفا داداشی
    سلام
    خوبی؟؟
    اهان اوکی فکر کردم نکنه چیزی شده رفتی ... خب خدارو شکر هنوز هستی :gol:
    عجبا..
    دیگه دارم قاتی می کنم..
    میام رشتا... می دونم بیام ........به پا می کنم...
    ببین؟؟
    قول دادی..
    ولی نیومدی..
    البته بیاییم می خوای بحث کنی دیگه...[IMG]

    باشه.
    صحبتات تموم شد بم بگو..
    [IMG]
    کربلا یعنی، دلی مشتاق جانان یافتن
    رنگ نیلوفر گرفتن بوی ریحان یافتن
    کربلا یعنی، به حکم عقل، با فتوای عشق
    آن چه را دل می پسندد، بهتر از آن یافتن
    کربلا یعنی، به «گرد شهر گشتن با چراغ»
    انس پیدا کردن با عشق و انسان یافتن
    کربلا یعنی، به استمداد ایثار و شرف
    در دل دریا نجات از موج توفان یافتن
    کربلا یعنی، تنفس در هوای پاک وحی
    سینه را دریایی از تفسیر قرآن یافتن
    کربلا یعنی، در آغاز طواف کوی دوست
    جوشش لبیک را در عمق وجدان یافتن
    کربلا یعنی، در استقبال باران بلا
    سایبانی مطمئن از چتر عرفان یافتن
    کربلا یعنی، میان التهاب و تشنگی
    آب را در حسرت لب های عطشان یافتن
    کربلا یعنی، عروج بنده از خود تا خدا
    خویش را گم کردن و آرامش جان یافتن
    کربلا یعنی، طلوع سرخ و رستاخیز سبز
    یا سرآغاز سپیدی بعد پایان یافتن
    عاشورا بود، عاشورای سال ۴۹.. گفتم به مجلس روضه ای از همین روضه ها که همه جا هست و صدایش از هر کوچه و خانه بلند است بروم.. دیدم ایمان و تعصب من به عظمت حسین و کار حسین بیش از آنست که بتوان آن همه تحقیرها را بشنوم و تحمل کنم.. منصرف شدم..
    اما شب عاشورا بود شهر یکپارچه روضه بود و خانه یکپارچه سکوت و درد.. چه میتوانستم کرد؟ از خود توانستم منصرف شوم، از روضه توانستم منصرف شوم، اما چگونه میتوانستم خود را از عاشورا منصرف کنم..؟
    حسین، آنکه عظمت رنج و شکوه شهادتش هر رنجی را در زندگی آسان میسازد و هر مصیبتی را حقیر..!
    قسمتی از کتاب حسین، وارث آدم- دکتر علی شریعتی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا