U
پسندها
47

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام! واقعا ببخشید،این ترم دانشگاه خیلی واسم سنگین بود خیلی وقت کم داشتم به باشگاه سر بزنم حال و احوالی ازت بپرسم حالا یه چیزی میگم تا بیشتر وسوست کنم تا عکسارو ببینی،اینکه یه عکس از خودمو هم با افکت هایی که خواهی دید ترسناک کردم در اولین فرصت میذارمش ببینی;)حالا فعلا واسه دست گرمی اینا رو ببین[IMG]
    taghdim b duste azizam
    یولیو
    یولیو
    من باید برم دیگه
    تو بهشت وعده داده شده اخوندها میبینمت.
    بای تا روز معاد
    شبت خوش باید برم
    مرسی که اومدی و نوشتی کلی خوشالم میکنی با این کارای دندان شکنانه ات.
    بای تا شبی دیگه
    باشه ولی تو اینارو برای زمینت میخوای بحثمون در مورد اینده یه بعد از به گور رفتن بود.
    میدونی در اون مورد تو داری بزرگترین اشتباه زندگیت رو تحت نام مسامحه انجام میدی
    این دست دست کردن میتونه خیلی گرون تموم بشه
    یک بار دیگه به خاطر عمو بی ام دی غرورت رو بشکن و برو طرفش.. بعضی آدما اونقدر خرن که نمیفهمن کیا دوست واقعیشونن کیا چششون به دنبال رفتنشون گریون میشه.
    سعی کن این خرارو لااقل راه راه کنی.
    نه ه ه ه ه من خودم به عنوان یه بهشتیه نوعی اصلا عقده یه حوری موری ندارم که
    من مدونا میخوام باشه ..
    اینا چی میگن مهم نیست
    مهم اینه که نظر خودت چیه
    این راهگشاتر و مهم تر میباشد..
    اگه بحث خصوصی بود اونوقت میفهمیدی چه ها در مورد این دنیای وارونه یه ایرونی میگفتم..
    دلم پره جون من روش دست نذار. آی آی آی آخخخخخخ
    ای بابا پات رو گذاشتی رو پام دردم اومد با اون پاشنههای میخدارت.
    لرد رو نشناختی؟
    اون کار میکرد و کار داشت و کمتر میرسید.. اصلا زیاد هم دوس نداشت بنویسه.
    باشه حالا بمرور و بعد از هزار سال شاید بهش حق بدی.
    چیزه حرف من از اعتیاد گذشته من ثابت کردم که میتونم نیام ولی.. بیخیال بابا
    راستی همه تو بهشت بهشون نیاز هست.. شاید یه بهشتی دلش هوای مدونا رو کرد؟ بهش میگن تو جهمنه؟
    خدا گفت: زمین سردش است.چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟
    لیلی گفت:من.
    خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.
    سینه اش آتش گرفت.
    خدا لبخند زد.لیلی هم.
    خدا گفت :شعله را خرج کن.زمینم را به آتش بکش.
    لیلی خود را به آتش کشید.خدا سوختنش را تماشا میکرد.
    لیلی گر میگرفت.
    خدا حظ میکرد.
    لیلی میترسید.میترسید آتش اش تمام شود.
    لیلی چیزی از خدا خواست.خدا اجابت کرد.
    مجنون سر رسید.مجنون هیزم آتش لیلی شد.
    آتش زبانه کشید.آتش ماند.زمین خدا گرم شد
    خدا گفت:اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود...
    چرا شاکی باشی از لرد؟
    اون میون گلها ی رز طرفدارای بیشمارش از اینجا رفت همه دوسش داشتند که..
    امضاش تو صفحشه..
    نمیدونم چی بگم.. خب تو تقریبا تازه واردی و میتونی بیشتر دووم بیاری من نمیتونم دیگه یولیوجان.. میدونی
    پاهام تا کمر گیر کرده به مشکلات زندگیم.. میخوام از این یکنواختیه اینجا هم رها بشم.. اینجوری شاید عقلم بتونه کاری برام بکنه ..
    اینجا دارم پیر میشم عمو..
    شعرات خوب بودن من همونارو هم بلد نیستم تازشم من هیچی بلد نیستم من حتی اشعار خودم رو هم حفظ نمیکنم چه برسه اشعار غریبه ها رو حفظ کنم..
    اهان یکیش یادم اومد.
    هنگام شنا مثل یه دست و پا چلفتی
    بپا که مسیره دهن کوسه نیفتی

    خب اینجا طبق گفته تو پر از سیاست شده.. منم داره حالم از کل وطن سه نقطه
    سی ام همون پی امه
    تو هنوز خون عجیب ایرونی تو رگهای نازکت در جریانه که نمیخوای اینجارو رها کنی و بری بچسبی به یه فروم آینده دار..
    چیزه ممنون کله عصر ما خیلی بدمزه است خیلی
    اصلا دلم گرفته امروز.
    من به عمق بیحوصلگی رفتم. باورت میشه؟
    راستی گوش به زنگ باش/اگاه باش/ من اینروزا خواهم رفت و از خودم یه پروفایل خالی از سکنه به جا خواهم گذاشت خب؟
    بعدا بهم نگی نامرد
    من میرم به محلی که در امضای عمو لرد هستش..
    نمیدونم شاید هم هیچجا نرم ولی میدونم که ازینجا میرم..
    از خودت نیم خط بگو خب..
    let me see.ummmmmmmmmmmmmm
    یولییییییییییییییییییییییییییی
    خیلی خوبن این عکسات تازه شناختمت عمو و وو و و و و وو وو و وو
    تو کجا پرو فایل من کجا..کله یه ظهرت هم بخیر باشه.
    نکنه تو هم تو اتمحاناتی که اینجوری محو میشی از چشما
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا