باران نباش ...
که با التماس به پنجره بکوبی که نگاهت کنند،
ابر باش
که با التماس نگاهت کنند تا بباری.
و چون قصد باریدن گرفتی ...
مانند باران بهاری بر همه ببار!!!
هم گل سرخ:gol: و هم علف هرز.
;)
دوستی به من
یک نهنگ هدیه داد
یک نهنگ ِ غول پیکر ِ عجیب
یک نهنگ ِ مهربان ِ ساده ی نجیب
یک نهنگ را ولی کجا می شود نگاه داشت
توی حوض و تُنگ که نمی شود نهنگ را گذاشت
هیچ جا نداشتم
آخرش نهنگ را ، توی قلب خود گذاشتم !
جا نبود !
تُنگ ِ قلب ِ کوچکم شکست
زیر ِ رقص ِ باله های ِ آن نهنگ ِ مست
سالهاست
تُنگ ِ قلب ِ من شکسته است و این
یادگاری ِ قشنگ دوست است
هیچ کس
باورش نمی شود ولی به جای قلب
توی سینه ام نهنگ ِ دوست است !
سلام
ببخشید چند وقتی هست که امتحانها شروع شده و وقت نداشتم بیشتر در خدمتتون باشم
امروز به خودم یه کم استراحت دادم تا به دوستانم سری بزنم.
البته الان از درس خوندن فرار کردم :)
شادباشی عزیزم
حاجی به یاد جوونیا مجددا این تاپیک رو خوندم....کلی خندیدم...بهترین روزای باشگاه بود...خیلی روزای خوبی بود..همه بودن..ولی حالا همه رفتن....
چه شر بودم من....آدما چقدر عوض میشن به مرور زمان...