کجاش پارتی بازیه ؟
اینم برای دل تو :
یک روز چشم در چشم هم بودیم , آرام
من در یک پیش دستی و تو در یک کاسه با گلهای بنفشه
من آنقدر به تو ذل زده بودم که تو از شرم داشتی آب میشدی
ولی
حیف که دستانی که قرار بود ما را به هم برسانند سرگرم دعوا بودند
حال کن ؟ ببین من شاعر میشدم چی میشدم
به قول شاعر ( من ) : حال میکنی با من رفیقیا !!!