(ادامه شعر پايين)
در میان سجاده ی مچاله ام
و ذهن پریشانی
که تصویر تو را می سازد
من تو را در میان عشوه های دختران جست و جو می کنم
من تو را در رمز اشک حسرت پسر بچه ها جست و جو می کنم
من آدرس تو را
از زن هرزه ی شهر می گیرم
از مرد ربا خوار که بر گذر تسلیم توبه می فروشد
و چقدر از تو دور می شوم
من تو را در مسجد نمی جویم
من تصویر تو را روی پیشانی ورم کرده ی مرد روحانی نمی بینم
من تو را در میان نذر هر ساله ی مادرم نمی جویم
من تو را در موعظه های منبر نشینان نمی بینم
من تو را حتی در شعر های کفر آمیزم آشکارا نمی خوانم
و چقدر به تو نزدیک می شوم
آدرس تو به دست کیست ؟
شاید باید او را جست و جو کنم
من تو را در میان خویش می جویم
و چقدر تو همانی که می جویم
در ایوان نیمه روشن خانه
پای سجاده ای که آتش گرفته است
از سوز دلم
من تو را آیا جست و جو می کنم ؟