FriendlyGhost
پسندها
318

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • از گل بربری و نفتالین و شکوفه های جهنمی تو فیلمای ترسناک خوشم نمیاد..
    برو به سلامت.. روز خوش..مرسی نه گفتم که کم نمیاری لااقل این قسمت
    من عاشق شگوفه کاکتوسم..
    دانیشما ها.. بد گفتی از علایق من؟
    قبلا یه گلی بود؟!! قرار شد یه عکس تَزَ ازش پیدا کنی.. امروز اگه تونسته پیدا کن دیگه :cry:
    آه آره.. زیبا مثل همیشه.. مرگاوره.. اوزون کی بیلیسن نلر اولدورور حاجینی
    پیسیدی؟
    باغیشلا اوندا..
    بیلیرم اوزوده گوزل فوتورافلار قویوسان ایشین چوخ دوزدو..
    من کم گتیردیم آما
    باشه تستای منم آماده دویور
    آما چوخ چتیندی بونو بیل..
    مرسی
    ایندی یا آخشام..
    گوره سن اوندا بس قارت قارت قارت
    یوخ بابا!!؟
    ایندی یوخ آما اینتاحام ائله ریخ.. قالدی سنکی کرم کانینا
    مهدی سانینا
    دوست دارم بدونم چجوری میتونی این کار رو بکنی..
    بگو شاید به دردم خورد.. بگوووو
    ای وای چه اسمایلایی.. مرسی
    کمکم کن این پروژه تخصصیم رو تموم کنممممممممم
    ولی حیف که تخصص تو یه چی دیگست..
    مونده رو دستم نمیدونم چیکارش کنم.. باشه کلی هم مشخ دارم برا یکشنبه نمیدونم چیکار کنم آخه
    فکرت کجاست قیز.. شنبه هم تعطیله عید قربونه دیگه.. نری مدرسه بخندن بهت..
    والللا من اونجا بودم آخه قطع بود سایت برام... یوخسا جای دوری نمیرم. باشه اگه میری که هیچی..
    یوخسا هستم یه چن مینی سونرا میرم...
    کلی مطلب دارم واسه ترجمه پروژه تخصصیم.. ای خداااااااااا
    نتم هی قطع و وصل میشه دیوونه شدم دیگه..
    نه نمیخوام پادداداسان..اولدوردون اوشاقی سن.
    آره خیلی شانس دارم من.. چوخ..
    سلام عزیز فریندلی...صبح بخیر..
    احوال خوبه دیگه
    مرسی کی قالدین قوت قلبی دین.. آره دارن میرن نرن هم خودم میندازمشون بیرون.. بسه الان همسایه ها صداشون در میاد..
    باشه خدافظ رحمت بود همش.. مرسی
    حالا یه چیزی گفتم من.. خب حتما این تاثیر مثبتی داشته البته.. ای بابا امشب همه خاطراتم از روز اول به این ور اومد جلو چشمم.. شب عالی ای بود.. خیلی خوبه آدم دوستای زیاد داشته باشه.. در ضمن راست میگن هیچ کاری بی مزد نیستا..
    خب چه ربطی داشت این حرفام بگذریم...
    او--وه تو که حرف نداری.. انا اعتمد الیک
    هن از اورک گفتی هی..
    این موراد هم بد دردیه/مراد کیه :biggrin:
    آره ادامشم بمونه فردا.. الان دیدم 40 پست زدم اونجا کلی انرژی میخوادا..
    فکر کنم تا فردا عصر به 5000 برسم.. مردان شب هم که هنوز نیستن..
    ولی کلی داشت چیز میشد اون وسطا
    ایوای این چقدر منتظره خودش رو چسبونده به شیشه بهتر ببینه
    مرسی سمیراجان.. میدونم خیلی زحمت کشیدیم. یک از دهش رو نمیتونم باز پس بدم.. جز اینکه بگم.. ممنونم.. همه نوشته هات برام ارزش داشت.. ممنونم
    یه شوخی مرگبار بود.. من به موقش جبران میکنم. حالا ببین..
    باغیشلا ..باشیم اوجوردو.. همش تقصیر توئه :biggrin:
    قدم می‌زنم، همیشه یه مسیر چندین کیلومتری رو قدم میزنم، برای آرامش درونیم که کاملن آشفته است، آنکه نه چایی‌های فراوان آرامشش را فراهم می‌کنند، نه خنده‌های زهراگین‌ ِ جیمز هتفیلد که از درد بچه دورگه‌ای که پدرش رو از دست داده بود خندید، از درد خندید ! هوا گرم، ولی سردی و یخ بودن دستانم رو هنوز هم حس می‌کنم، گاه گرم می‌شوند، و گاه امیدوارتر از گذشته، ولی هنوز منتظر لحظه‌ای برای فشردن، فشرده شدن، و گرم شدن ....
    گرمی ِ هوا جز عرق سردی بر پیشانی نشاندن چیزی برایم نداشت، قدم‌ها نیز مرا آروم نکرد، آنقدر که سر کلاس، هیچ مسئله‌ای را حل نکردم، آرام آن جلو، نشستم، آرام در حدی که جز خیره شدن با تابلوی خط خطی شده توسط استاد، کار دیگری انجام نمی‌دادم ...
    آهنگی رو گوش می‌دهم، سردی نگاه رو بشکن ... فاصله سزای ما نیست ...

    آرامم بگذارید، می‌خواهم خاطراتم رو مرور کنم
    هیچی داشتم برات چیز عکس درست میکردم دیگه
    بد کاری میکنم؟
    سلام باشه خدافظ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا