sara@fshar

بازگشت
هر آن‌کس می‌شود حاجی که او از مکّه برگردد؛
چو گندابی به دریا ره سپارد، برکه برگردد.


من آن هستم که از دستم گناهی بر نمی‌آید؛
شراب آید اگر در خانه‌ام، خود سرکه برگردد.


اگر در کشوری، فردی ز راه راست خارج شد،
سفارت‌خانه‌اش را می‌زنم آتش، که برگردد!

این دقیقا حکایت توئه............دستم درد نکنه

روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط آكواريوم آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد. در يک بخش ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود. ماهى کوچک تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد. او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار نامرئي كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد.
پس از مدتى ماهى بزرگ ازحمله و يورش به ماهى کوچک دست برداشت او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواريوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غير ممکن است
در پايان دانشمند شيشه ي وسط آکواريوم را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز گذاشت ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى آکواريوم نيز نرفت
میدانید چرا
ديوار شيشه‌اى ديگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود که از ديوار واقعى سخت‌تر و بلند‌تر مى‌نمود و آن ديوار، ديوار بلند باور خود بود باوري از جنس محدودیت باوری به وجود دیواری بلند و غير قابل عبور

موافقم
دعاهای مادر بزرگهارو خوب بلدی !!!
ایشالله به هر چی میخوای برسی

تو فکری؟

باش اوسته آبجی.......اصلا بیا مسنجر

میگی چی کار کنم ....میخوای واست یه شتر ذبح کنم؟

برو منو نمیبینی اگه بخوای بیا مسنجر نیومدیم مهم نیست .....خدا به همراهت

ابجی خدا گذشتگانو بیامرزه .......معروفه که
به سهتا چیز نمیشه حساب وا کرد
1-تبریزین هاواسی
2-قیزین وفاسی
3-سهیلین احوالاتی

یکم وقتگیره ولی میتونم حلش کنم اندکی صبر صبح نزدیک است

........................

دروغ که میگی ........خیلی تابلو میشه

برات مهمه؟

اون رساله دیگه باطل شده .........مرجع تقلیدش خیلی وقته گور به گور شده........

ممنون
من شیرنی خامه ای خیلی دوست دارم به همین دلیل کنترلم رو از دست میدم ولی تو خیلی خوبی که بهم شیرنی خامه ای دادی
ایشالله مثل دریا یه شوهر خوب مثل شکور گیرت بیاد بعد منم بیام برقصم و شیرنی خامه ای بخورم ...

................................

سارا خیلی با حالی
سارا من نمیدونم چه طور تشکر کنم , الان نمیدونی چهقدر بهم روحیه دادی
من دوست دارم

ایشالله
قابل نداره میشه 3000 تومن

خدا رو شکر
ولی داری درست میشی آ
ایشالله همیشه خندون بمونی , خنده بیشتر بهت می آد

اومدم اینجا بگم که......ولش کن بعدا میگم

سلام
سارا تو شاید تصورت روییدن از دل سنگ باشه ولی متاسفانه یه مقداری هم مهربونی
من شیرنی خامه ای دوست ندارم عاشقشم , بزار یه جریان از همین چهارشنبه قبل برات تعریف کنم , من و دوستم داشتیم میرفتیم مترو دروازه دولت که بریم راه آهن و بعد از اون جا بریم دانشگاه , دروازه دولت دیدم یه مغازه هست که شیرنی خامه ای داشت خداییش هر کدوم اندازه دوتا کف دست من , بعد من و دوستم رفتیم همش نگاه کردیم بعد جات خالی نفری دو تا سفارش دادیم با آب هویج خوردیم بعد نمیتونستیم راه بریم , آخه اینقده خوب بود
دونه ای 800 تومن شیرنیها رو حساب کرد ولی به نظرم هر کدوم 2000 تومن می ارزید
نمیدونی چه عشقی مینکنم وقتی موقع خوردن دور تا دور لبام و نوک دماغم هم خامه ای میشه
به قول حافظ " ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ----- ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما "

ساراجون.من رفتم
خداحافظ.

تجربه من برعکسه!

نه!
خب نگو به اینا...
نمیخوام بدونن!
باهام سرسنگین میشن!!!!!

آبجی نگفتیا؟؟؟

راجب گوشی سوال داشتی؟؟؟

ها ؟خوب کاری کردم اونطوری جوابتو دادم ........تا تو باشی با داداش جونت اونطوری حرف نزنی ........

مرسی سارا جونم از لطفت...برات آرزوی خوشبختی دارم همزاد خوکشل!(راستی تو فیس بوک عکسم هست ! بعدا آدرسشو می دم ببینی!!