bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه .... اگه نیومدی و ندیدمت تا یک شنبه ( شنبه که تو کلاس داری کلا ) بای ....
    مواظب خودت باش ..... پسر خوبی باش .... تو خیابون هم به متلک های دختر مردم توجه نکن ....میکشمت اگه بری باهاشون حرف بزنی و ازشون شماره بگیری .... یا شماره بدی ... حالا ببین ...
    راستیی ؟؟؟ فرزانه نیومد سراغت دیگه ؟؟؟ این دختره بدجنس رفته سراغ تک تک دوستام .... داره نابودم میکنه ...
    سراغ تو هم اومده ؟
    آخه همش با دوستات ترکی حرف میزنی..منم هیچی حالیم نمیشه ...چیجوری کنترلت کنم ؟؟؟
    مثل اینکه دلت میخواد بیام اونجا با کمربند سیاه و کبودت کنم ها ؟؟؟
    مثل اینکه دلت میخواد بیام اونجا با کمربند سیاه و کبودت کنم . . . ها ؟
    یالا قردش
    گلدیم
    دییر سن گلیم اورا گینه؟
    خب باشه ایستمز منه خاطیر بیرینن داوا ائلیسن
    ایستمز
    اوکی
    من فرقیم وار:w05:
    استاد اومدی ابروشو درست کنی زدی چشمشم کور کردی که !!!
    منظورون بودو کی مظلوم دییرسن
    ایحتیاجین یوخدو من سنن دفاع ائلییم
    اولسون
    خب تعصبوم وار استادیما
    اولسون سن دووز دییسن من گیرایی ام یک خورده کمه
    اصلا من ایشیم یوخدو داها :cry:
    استاد من گلدیم
    گنه سن گئتدین هاااا
    عیبی یوخ منده الان گئدیرم :cry:
    منظور نداشتم از اون حرفها !!! ناراحات اولمویاسان بیر دن
    من دانیشماسم آغیراوللام
    :cry:
    استاد
    نه:cry:
    خواهش می‌کنم
    مهربون باش با من:cry::cry:
    بذار من فعلا برم کلاس برگشتم کلی منت کشی می‌کنم
    سنین چوخ یاخجی استادسن
    گؤزل دا سن
    حالا که قهر کردی بیا این گوسفنداتو بگیر از گله ت فرار کردن شنیدم خیلی اذیتشون میکنی .....

    هه هه
    فکر کردی خیال کردی !!!
    بیز ائله تورک دانیشیریخ سیز بیلمیسیز دا :D
    استاددد !!! هارا گئتدین ب؟؟؟!
    منظورم این بود سیز ارزیشیز چوخ چوخ دی:D
    ا............. این چه وضعشه بابا .... چرا همش ترکی حرف میزنین با هم ...من هیچی حالیم نمیشه ...
    چطوری باهاس تو رو کنترلت کنم وقتی دو زار ترکی بلد نیستم ؟؟؟؟
    شاید دارین قرار مدار قلیون و بساط رو میکشین .....
    لازم نیست او سنی آدام ائلیه
    مگه چه مشکلی داری شما ؟؟؟!
    نیه اؤز ارزشین گتیریسن آشاغی ؟!!!:razz:
    بیر گون منن بیر قورو آد قالاجاخ
    یعنی یه روز از من یه خشک خواهد موند؟
    متوجه نمی‌شم
    وقتی نگاهی تو را مسخ می کند
    و تمامت را می گیرد
    جز فکر کاشتن بوسه ای بر لب
    و به دست آوردن دلی که دلت را تسخیر کرده
    چیزی در خودت نمی بینی ،
    حسرت نوازش چهره ای که بر تو لبخند می زند
    تو را به مرز دیوانگی می کشاند ...
    وقتی سر انگشتانت حرف می زنند
    و لب ها غرق در بوسه های مکرراند ...
    یک آن شک می کنی
    که شاید این عشق باشد ...
    شاید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا