sara@fshar
پسندها
3,659

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من انگلیسی خفن تو کف داستان های ماورا الطبیعه و سورئال بودم. یه راست رفتم سراغ H.P.Lover craft و Clive Barker. میم مودب پور خوندی؟
    خیلی خندس!!!!!!!!!!!!
    جرج اوول چطور؟ 1984 و یا قلعه حیوانات.

    ر. اعتمادی رو نخوندم. چه سبکی مینویسه؟
    اره راجب کیمیاگر شنیده بدم از مولاناس. ولی ماتریکس چطور؟ یکم دور از ذهنه.

    فردریک فورسایت کتابای سیسی مینویسه مثل سگ ها جنگ. خیلی قشنگه. واقعی مینویسه

    اها راستی کتاب انگلیسی هم میخونی؟
    اووففففففففففففففف صد سال تنهایییییییی.
    من از پائلو کیمیاگر رو خوندم. زیاد نتونستم کارای استاد رو دریابم!!!

    نظرت چطور بود راجب این کتابا که گفتی؟

    من عاشق شاهنامه، امیر ارسلان و کلا حماسیا هستم(ارسلان یکم عشقولیه) ولی کتابای فردریک فورسایت محشرن. فوق العادن. خوندیشون؟
    ایرانیا اگثرا خانوادگی مینویسن. اصلا دوست ندارم. فقط دوست دارم یکی واسم تعریف کنه. مثل کتابای میم. مودب پور!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

    تو ایرانیا فقط سلطان صادق هدایت
    من کمدی الهی رو با نقدش خوندم. جدا فوق دالعاده بود. عااالیییی بود.

    داستان های کافکا رو با پائلو کوئلیو رو هم یه چیزایی خوندم. گابریل گارسیا مارکز هم کمی. ولی در کا کتاب خون نیستم بیشتر گیم!!!!

    تو چیا میخونی فرزندم؟(من کجام گندس؟؟؟)
    ما ارادت داریم!!!

    حال داری راجب کتاب ببحثیم؟

    وقت داری؟ موضوش تکراری نیست؟

    اره سهیل کوچولو پیه درس و مشخه!!!!
    اخه جواب پیغامامو نمیدی!!!!
    نیگا چند تا پایین تر از عمو اسپاو برات پیغام دادم
    خیلی چیزا به خیلیا نمیاد ولی هستند
    بیخیال عزیزم
    درست میشه
    چرا غم انگیز
    من نفسم بالا نمیاد
    تودوره درمونم زیاد چیزی حالیم نیست
    برام دنیا یکنواخته الان
    بخند
    تنها راه زندگی همینه
    سلام خواهری. کجایی نیستی از صبح؟؟؟

    حتما مهمونی رفتی .

    اومدم یه سلامی عرض کنم.خوش بگذره
    ضد حال زدم نه ؟ قاش قاش .........ممنون ابجی عزیز ...........تو باهام گفتمان نکنی که نمیشه .....دهه .....باید حرف بزنی
    اها. خب پس شبت بخیر. خوابای خوش خوش ببینی.

    بحث ایشالادر فرصتی بعد
    بدو برو تا مامان دادش در نیومده
    سلام. چطوری؟ من رفتم اومدم. رفتم الان اومدم حالا
    وا چقدر تحلیل میکنی آبجی .....ما رفتیم بای تا های
    آبجی ما کم کم بریم کاری نیست عزیز؟ ...........فردا کی؟.....سرتو درد آوردم با این اراجیف شرمنده
    من دانته رو اتفاقی تو یه مغازه دم بازار روز پیدا کردم!!!!!
    ایول ابجی گل خودم .......

    یک هیئت از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بود. بعد از جلسه استالین متوجه شد که پیپ اش گم شده و از رئیس «کا.گ.ب» خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجی پیپ او را برداشته یا نه. بعد از نیم ساعت، استالین پیپش را در کشوی میزش پیدا کرد و فهمید که از اول اشتباه کرده و از رئیس «کا.گ.ب» خواست که هیئت گرجی را آزاد کند.

    رئیس «کا.گ.ب» گفت:
    متاسفم رئیس، تقریبا نصف هیئت اقرار کرده اند که پیپ را برداشته اند و بقیه هم موقع بازجویی مردند!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا