آاااااااااااااااااااااااااااااااااره دیگه
آّشپزی هم بلدم، دسپختم بد نیست، قابل تحمله
ماکارونی رو که حرفهای بلدم البته تا الان دو بار بیشتر درس نکردم همه هم انگشتاشون رو خوردن
دارم می خونم.هراز گاهی اینجوری میشه.منم دیگه خسته شدم.تا الان جلوی 20نفرو گرفتم که می خواستن سر این قضیه باشگاهو ول کننو برن!
ولی انگار ایندفعه خودمم بریدم!
باید دیگه بکشم کنارو برم سر کارو زندگیم!
من نمیدونم چرا برای مردم ما رسم شده که همیشه مردا رو موجودی وحشتناک و بد دهن و نامهربون و خشن و تند ببینن و اونا رو دوست داشته باشن
من نمیخوام اخلاقم رو تغییر بدم، البته آدم بعضی جاها خشن میشه، و این یه چیز طبیعیه