pme
پسندها
1,690

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اخه من فقط واسه تو اومدم ... اها سلام خوبي؟؟؟ چه خبر؟؟؟ باور كن منم محمد نيستم .... اشتب گرفتي ... شما منو صدا زدين منم اومدم ... بهم الهام شد كه يه نفر به اسم ياسمن بدجوري عاشقم شده و اگه من بهش اهميت ندم خودكشي مكيكنه .... منم گفتم خدا رو خوش نمياد .... ما كه عاشقامون كم نيستن ولي تو يه چيز ديگه يي ..... حالا مگه بده ... مگه تو نميخواستي به كمال جون برسي؟؟:d


    من از خورشيد خيلي سپاسگزارم! خورشيد شب نداشت ... ماه نداشت ... ستاره نداشت ...‌ خواب نداشت ... با وجود اين، هر روز صبح زود مرا از خواب بيدار مي كرد ...!

    دفتر خاطرات فرشته ها/ كامبيز درم بخش
    سلام
    آواتار جدید مبارک
    به اون عادت کرده بودم
    اینم قشنگه وتمام لطافتای دخترونه رو داره
    :crying2:Now you say you've found someone that you love better
    That's the way it's happened every time before
    And as sure as the sun comes up tomorrow
    Cryin' time will start when you walk out the door

    Oh, it's cryin' time again, you're gonna leave me
    :crying2:I can see that far away look in your eyes


    CRYING TIME LYRIC
    سلام

    چطوری عزیزم ؟؟؟
    خبری ازت نیست !!!!!
    خوبی که؟؟؟
    به ما سری نمیزنی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
    هر جا که هستی شاد باشی الهی
    سلام پی ام یی جون .. چی شد...!!

    راستی گفتی که خسی یه نماده ..
    ولی اصلا جالب نیست نماد میتونه یهگل باشه مثلا یه گل رز خوشکل باشه..یا یه چیز قشنگ و جالبتر ..که از دیدنش لذت ببری نه یه مشت برگ خشک که یه زمانی زیبا بودن وحالا مردن.....


    می بایست از همه چیز خالی شد ...

    پاهایم، مرا تا ابد خواهند برد ...

    دست هایم، لمس خواهند کرد محیط را ...

    گوش هایم، صدای بلوغ موج ها را درک خواهند کرد ...

    چشم هایم، خیره خواهند ماند به روشنایِ دل انگیز ستایش ...

    و لبم، بوسه خواهد زد، بر دستان خدا ...


    لایه هایی از خاک و دیروزها ...

    سایه ها در مهِ حرف هایی که نتوانستم بر زبان بیاورم ، محو می شوند ...!

    همين ...


    خدایا! سپاس ...

    سپاس تو را !

    كه به هر انسانی

    سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...

    حقیقتِ تنهایی؛ تویی !

    و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...

    پس تنهایی ام را نیرو ببخش

    زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد

    با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...

    تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...

    آری؛

    وقتی این تنهایی در تو و از توست

    می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...

    پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...

    آری؛

    نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...

    پس بر من بتاب که

    بی عشق تو،

    بی نگاه تو،

    بی تو ...

    رو به غروب رهسپارم !

    آری؛

    مرا به طلوعی دیگر برسان ...

    سپاس ...

    helia
    ياسمن لينك رو درست ميزاشتي حداقل . نمياد كه چيزي .......
    نمیدونم عسیسم
    کلا انجمن سرعتش داغون بود حالا هم باز نمیشه
    فکر کنم دارن درستش میکنن

    سلام
    اين دفعه عكس گذاشتيد
    اما من عادت ندارم صفحه اولم عكس باشه خودتون بهتر مي دونيد
    لينكشو بذاريد pls
    گلم خوبی
    با تشکر قبلی یه رای بدین به داش اسپاو ( spow )
    اینجا


    ساعت را عقب می کشم ...

    بر می گردم به كودكي ام ...

    زمانی که از ترس دزد

    تاریکی را هم با خود به زیر پتو می کشیدم !

    ولی حالا می فهمم...این تاریکی است که مرا بغل کرده است ...

    الان هم فکر می کنم من زندگی را بغل کرده ام ...

    اما بعد ها خواهم فهمید...که زندگی مرا بغل کرده بود !

    فقط امیدوارم زندگی را هم مثل تاریکی با نور از من بگیرند ...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا