خسته نباشید بعد از این همه تلاش برای خس و خاشاکا
نه عزیز اخه چیزی نبود که بخواد بهم بربخوره تقریبا هم روحیات شما رو میشناسم هم شیطونیای لرد میدونم که شوخی میکرد
من اگه بهم بربخوره دلم کوچیکه نگه نمیدارم زود میگم چون پست نزدم میگین؟
یادم رفته بود اون جمله ی معروفو که تازه سر شب لاتاست..!!
در ضمن الان ساعات اولیه پیک مصرفه و باید کامپیوتر اضافی،لامپ اضافی و ...خاموش گردد.این جملهی خداخیرتون بده رو خیلی دوست دارم.مرسی.الانم دارم میرم افطار کنم دعاتون میکنم البته اگه خدا قبول کنه.تا بعد(این دفعه دیگه واقعا خاموش شدم)
نه بابا.کاملا برادرانه بود حرفات.منم با عرف جامعه زندگی میکنم و اینایی رو که گفتی خوب میفهمم ولی نمیتونم ادا در بیارم.خوب دیگه خیلی حرف زدمو سرتونو درد آوردم.مرسی از حوصله ای که به خرج دادین.شب خوش.
راستی سنتون دو برابر معصومیته؟یا ابالفضل...
والا تو این مملکتی که ما داریم پررو بودنو ریلکس بودن فایده ای نداره.اصل پارتی برادر من که اونم مال اهلشه.شما هم نمیتونین با این سوال یه کمی بهتر برخورد کنین.!مشکل کار کجاست واقعا؟چرا نمیشه؟چرا نمیشه بزرگ بود و هر دو تاشو داشت؟حتما باید سن 18 داشتو از این موهبت استفاده کرد؟متاسفانه من اصلا این دیدگاهو قبول ندارم.به نظر من میشه هم شیطون بود هم معصوم.منتهی چون شما تجربش نکردین براتون ناملموسه.
به نظر من ارزششو داره آدم یه سری فرصتارو از دست بده ولی پیش آدما احساس کنه حداقلا یه ذره شناختنش.راجبه شیطنتم باید بگم فقط از دیوار راست بالا نمیرم که اونم دیگه از ما گذشته وگرنه میرفتم!البته آواتاری که گذاشتم یه جورایی نماد معصومیته و این یکی از همون مشکلاتیه که من دارم تو زندگیم.خیلیم عذاب آور شده برام.اینکه چه اشکالی داره یکی هم شیطون باشه و هم معصومیت و مظلومیت داشته باشه؟
واقعا فکر میکردن آدم عبوسی هستین!چه بامزه این آواتارتون دقیقا همین طوره.بیشتر اطرافیان من معتقدن من یه دختر مغرور و فیس و افاده ای ام.(وای چقد از خودم تعریف کردم!)البته با این حرفه آخرتون،نه حرف یکی مونده به آخرتون!کاملا موافقم.بعضیا راحت برداشت بد میکنن و راحتتر به دیگران منتقلش میکنم.ولی من واقعا نمیتونم خودمو تغییر بدم پس به این نتیجه میرسم که اونا هرچی میخوان بگن.البته اونقدرم بد نیستم فقط یه کوچولو شیطونم.
این عادتمه که دلیل بیارم ولی متاسفانه همه مثل شما درست برداشت نمیکنن.مهم نیستن
این نظر دیگرانم که گفتین برام عادی شده،اطرافیان من همشون همین طورن،ولی من که نمیتونم عوض شم پس اینقد رو حرفامو کارامو رفتارام میمونم تا منو همینجوری که هستم بشناسن نه به ظاهر.البته اینایی که گفتم مربوط به آدمایی میشه که از ظن خود میخوان منو بشناسن.
فاصله ی تیرها 4 متر هست. یعنی در کل یک فضای 6*4 داریم که می شه تیرها رو توی دهنه ی 4 متری انداخت یا اینکه اون شش متر رو تبدیل کنیم به 3 متر و وسطش یک تیر بندازیم و فصله ها رو تبدیل به 3 متر بکنیم. البته در صورتی که این باعث بشه از ضخامت تیرها کم بشه.
ولی اولویت با همون 4 متر هست چون شاه تیرها الان آماده جوش داده شدن و اگر فاصله ی دهانه ها رو 4 بگیریم از نظر شما و با محاسبات شما چه تیرهایی باید استفاده بشه و با چه فاصله ای؟
سلام.ببخشید من خیلی خسته بودم بعد از پیام آخرم دیگه نتونستم بیدار بمونم خوابیدم یه 1 ساعتی میشه که بیدارشدم.نه اصلا اینطوری نیست که بخوام دور باشم از دیگران...
عذرخواهی پذیرفته شد
نمیدونم چی بگم
ولی در نظر من پسرها قابل این نیستند که بشه بهشون تکیه کرد. یعنی من ندیدم که پسری که علامه باشه و بتونه گلیم خودشو از اب بیرون بکشه. همشون عین بچه هان
البته این فقط نظر من نیست خیلی از دوستهام همچین نظری دارن
جالب بود. البته این خیلی شبیه "دال بتنی" هست که پیش تر بهم گفته بودند! شاید هم هر دو یکی باشن؟ خب با این حساب از تیرهای 12 سانتی بهره می بریم با چه فاصله ای میون تیرها؟ آرماتور بندی هم در این نوع سازه وجود داره یا خیر؟
اتفاقا من ترنادو رو دوست دارم
فقط میگم از کی تا یه حال اگه بگن یه دختر اخلاقش پسرونه اس تعریف میشه.
منم اخلاقم به این صورته. خوب این یه جورشه دیگه
حتما حالا هم منتظرین من بگم کدوم یوتیوپ