عمو بهی من هیچی نبودم من نتونستم مقاومت کنم این جوری ننویس واسه هستا می دونی که چقدر دلش کوچیکه به خدا دارم از بغض می ترکم امیدوارم دلت نشکنه هیچ وقت دل من بدجوری شکسته دعا کن بتونم بزرگ شم بتونم بین این آدما زندگی کنم دعا کن برام ....
عمو bmd می دونی چقدر اینجارو دوست داشتم اما نمی دونی چی سر ارمغان اومد باید یرم موندن می کشه منو خودم تا صبح نخوابیدم الآنم بینن کلاسامه....داغونم عمو
تورو خدا حلالم کن شاید تو تنها کسی بودی که منو قبول داشتی...
ببخش
من اگه دیشب هم بودم واقعا وارد بحث نمیشدم، چون متوجه شدم م.ج ها بحث راه میندازن تا گزارش تخلف بدند. فعلا که بچه های موسسه رو مخمن، بذار ببینم چی میشه، آستا رو هم دیدم دیشب.
اونی که گفتی DP نبود DA یا DV بود! اما بد چیزی نیستند هیچکدوم!!
پس شب تکراری داشتی حاجی، من الان رفتن و موندنم رو گذاشتم دست حاچ، تو موسسه هم دم از رفتن زدم ... فکر نمکینم دیگه امیدی به موندنم باشه ... DP را بخاطر بسپار بادی رفتنی است!!